Namjoon
بعد یکم قر دادن جشن تموم شد و
نخود نخود
هر ک رود...
پی کار خود یو ها ها ها ها
هوسوک رو ب جین=همه می امادس
جین=نامجون بقیه بچه ها رو خبر کن بگو بیان
وات د هل
مگ من بیکارم
من=من و با این قد دراز میخوای بفرستی برم؟؟ خدایی دلت میاد
جین=دلم میاد ک میگم برو بوزینه
بوززینههههه
لب و لوچمو اویزون کردم مث گربه شرک شاید ب رحم بیاد
جین=نا...نامی چرا این شکلی کردی خودتو
من=ادا گربه شرکه گفتم شاید ب رحم بیای
جین=جررر نامجون ب خدا خر شرکم لب و لوچشو اویزون میکرد
من=خواب منظور
یهو جین اومد جلو مماخش خورد ب مماخم=خوب منظورم اینه ک بیشتر شبی خر شرک شدی
این... چرا انقد اومده نزدییییککککک
من=اقای کیم یکم بیا جلو تر تو حلقم یهو
جین=دوس داری بیام
من=پررو عن -_-
و نشستم ب جینی نگاه کردم ک با قهقهه دور میشد.
Yoongi
من=جیمین جیمینی موچیییی
داشتم صداش میزدم ک ی جوجه پرید و اومد رو...
کولمممم
من=اییی شیطون دفه بعد خبر بده
جیمین با خنده=حسش ب همینشه
هوسوک=هی یونگ با ماشین من میاین؟؟
من=اره اره فک کن با ی جوجه گنده رو کولم چجوری بیام
هوسوک =پس بپرین بالا
Taehyung
من=کوک کوکیی کوکی کجایی هوی بانی بچههههه اَه بشرررررر
کوک=دردددددد پشتتم
رو بهش کردم
من=کوکی جونم کجا بودی هوم؟؟؟
با لب و لوچه ی اویزون پرسیدم
کوک=زیر نظر گرفته بودمت با جیمین فک کنم اونم رفت چون یونگی دنبالش میگش
و خندید
من=هویی بانی اینجوری نخند میام گازت میگیرم
کوک=بیا گاز بگیر تا نامجون هیونگم بیاد بزنتت
من=ایش
کوک=هی اینا رفتن؟؟؟
رفتم یچی بگم ک یهو صدای این نام کاثافات اومد=بچه هااااا
جینم پشت سرش بود
کوک=سلام هیونگ بچه ها کوشن؟
جین با لحن غر غرو=بیشعورا کاشتنمون رفتن باید با این غول دراز لوبیای سحر آمیز بریم
نامجون=هر هر هر هر روز ی لقب جدید جدی بگو ببینم تو گوشیت چی سیوم؟
جین=that's out of your business /=
نامجون دستاشو برد بالا=باشه باشه
جلو تر از ما رفتن
جین=بیاین دیگ
کوک=امم اومدیم
تو ذهنم گذشت اگ قرار نبود ب ی نحوی در مورد رابطه ی خودم و کوک بهشون بگم قبلش اینا رووب هم میرسوندم سوار ماشین شدیم و سمت خونه هوسوکشون راه افتادیم
Jin
رسیدیم
بالاخره
یسسس اخیی
نمیدونم چرا
ولی نمیتونم کنار نامجون بمونم...
همش اون صحنه ک دماغمو زدم ب دماغش میاد تو ذهنم
سریع از در زدم بیرون
نام=هویی پرنس سوااار بر اسب سفید
من=با..با منی؟؟
نام=مگ بازم پرنس داریم اینجا؟؟
سعی کردم مسلط باشم =اوکی اوکی بگو چت
نام=بی اعصاب نباش فقط فقط میخواستم بگم بیا کیفتو بردار
من=باشه مرسی
وودر جواب ی لبخند گرفتم ازش
رفتم از تو ماشین کیفمو و بگیرم ک چشم خورد ب ته و کوک هاااا وات د هللل
ته چرا داره لپ بچمو گاز میگیره
درو سریع باز کردم
من=اهمم اوهوم
ته=بله جین
کوک=چ..چیزی شده هیونگی؟
جین =نوچ فقط دیدم ی ببر داره بانی کوچولو رو گاز میزنه
کوک قرمز شد
یسس زدم تو خال
من=اوکی ب کسی چیزی نمیگم ولی چرا همه دارن ب هم میپیوندن *-*
ته=نمیدونم و مرسی هیونگ
جین=چی؟
ته=امم نمیدونم؟؟؟
جین= ن ن
ته =مرسی؟؟
جین=ن ابله ت ب من گفتی هیونگ آه اشک هایم (;´༎ຶٹ༎ຶ') زیاد پیش نمیاد
تهیونگ ی دست ب پس گردنش میکشه=شاید از اثرات بانیه!
جین=صد در صگ شک نکن...--------------------------------------------
دیشدیلیم دیلیم ماشالا
دیشدیلیم دیلیم ماشالاا😐💃
خسته نباشم😐
YOU ARE READING
𝙈𝙖𝙙 𝙩𝙚𝙚𝙣𝙨!?
FanfictionNot perfect But beautiful کاپل:نامجین، ویکوک ، یونمین ژانر:مدرسه ای ، طنز -ما دیوونه ایم؟؟ +ن ما فقط ی مشت روانی ایم، دیوونه چیه بهم بر خورد و صدای قهقهه ها بلند شد *-*