𝑁𝑎𝑚𝑗𝑖𝑛 𝑂𝑛𝑒𝑠ℎ𝑜𝑡 𝐶𝑜𝑙𝑙𝑒𝑐𝑡𝑖𝑜𝑛. وانشات های نامجین

Tease🔞

روز خوبی بود اما به نظر می‌رسد یه خورده عجیب باشه، چون نامجون سنگینی نگاه یکی رو به شدت احساس میکرد.

نامجون، دندون هاشو مسواک زد و میکاپ ش رو انجام داد.

اما دوباره حسش کرد، اون نگاه قوی رو. نگاهی به اطراف انداخت و فکر کرد:

"شاید یه فن اومده داخل. با امنیت تماس بگیرم؟"

نامجون با امنیت تماس نگرفت، چون میدونست تنها افرادی محدودند که میتونن بیان داخل؛ میکاپیست ها، استایلیست ها، منیجر ها و اعضا، تنها کسایی که میتونن بیان داخل.

در حال حاضر، اون تنها کسیِ که توی اتاقه، چون کارهای میکاپ و موهاش تموم شده و هر کس مشغول کاره خودشه.

"بیخیال"
درحالی که تلفنش رو برای انجام دادن بازی بر میداشت، با بی حوصلگی گفت.

نامجون از این بازی نگاه های مخفی خوشش اومده بود و دوباره حسش کرد. نگاهی گرم و سوراخ کننده. ناگهان یک حس آزار دهنده پیدا کرد.

دوباره به اطرافش نگاه کرد و در کمال تعجب، جین رو پیدا کرد.

نامجون با ابروهایی بالا پریده، به موجود جذاب پشت سرش نگاه میکند. فقط نیمی از صورت و بدنش دیده میشه و اما همون طور زیبا به نظر میرسه.

نامجون به پایین نگاه میکنه و آروم لبخندی میزنه، بعد به جین نگاه میکنه، که با جدیت بهش خیره شده.

"چیکار میکنی؟"
نامجون پرسید و تلفنش رو روی میز گذاشت.

پسر نگاه های خیره ش رو ادامه داد. چشماش به موهای نامجون و بعد لبهای پرش نگاه میکرد. چشمای جین به دنبال سیب گلوی گردن نامجون تا استخوان یقه ش بود. سپس به پایین نگاه کرد تا اینکه دیک نیمه خوابیده ش رو دید.

-اوه. اون بدن زیبا منو تحریکم میکنه.

"این چیه؟"
صدای عمیق نامجون، جین رو از افکارش بیرون کشید و تن پایین صداش لرز به تن پسر انداخت.

جین جوابی نداد و تنها کاری که کرد، بستن در اتاق انتظار و داخل شدن بهش، بود.

جین با چشمایی خمار و پر از هوس به سمت نامجون رفت، از نگاه های جین غافل بود.

نامجون گیج شده بود. چرا جین اینطور ناگهانی به سمتش میومد؟
جین، با انگشتهاش میز میکاپ رو نوازش میکرد و آروم به سمت نامجون رفت.
مثله اینکه نقشه‌ی بدی تو سرش بود.

جین لبش رو گاز گرفت و خیلی ناگهانی روی پایین تنه نامجون نشست‌.
باهاش رو دو طرف نامجون گذاشت تا هم تراز بدن اون بشه.

ورودیش که عضو نامجون رو حس میکرد، درحال سوختن بود.
نامجون میتونست یه چیزی رو حس کنه... آه... دقیقا توی پایین تنه ش...