بکهیون سعی میکرد نفسای عمیق بکشه ولی نمی تونست حرکت لبهای چانیول روی سینش و حرکات دستاش رو روی پهلوهاش
تمام این حرکات اونو به هیجان می اورد و نمیتونست خودشو کنترل کنه
تو خیلی شیرینی چهشکلی کسی تابحال بهت دست نزده ؟_
چانیول بوسه یدیگه ای به سینه بکهیون زد و لرزش واضحش رو زیرش احساس کرد
نیشخندی زد و دوباره اون نقطرو بوسید و دوباره لرزش
هیچ امگایی رو ندیدم که بعد از کامل شدن علامتش توی 15 سالگی باکره بمونه_
ولی من باکره هستم ارباب+
چه شیرین_
چانیول با هوس گفت و شروع به بوسیدن وحشیانه لبهای ورم کرده بکهیون کرد
ارباب.....اههههههههه+
ناله کن هیون کوچولوی من فقط برای من ناله کن _
.......سرورم ......اههههههههه+
دوسش دارم_
چانیول با لبخند به بکهیون که به وضوع زیرش میلرزید و همه جای بدنش بر از مارک و جای گاز بود نگاه کرد
به سرعت بقیه لباساش رو در اورد و شروع به مارک کردن پاهای بینقص اش کرد
_لعنتی
.....اهههه....خدای من .........ارباب+
همین جا نگهش دار_
...چشم .....چ+
چانیول لبخندی از روی رضایت زد
و سرشو نزدیک ورودی باکره بکهیون برد و زبونشو روش کشید
بکهیون از شوق و شک جیغ کشید و به کمرش قوص داد
چانیول اینبار زبونش رو واردش کرد بکهیون دهنش رو باز موند
چیکار باید میکرد؟
چانیول با نیشخند عقب رفت و دوباره مشغول بوسیدنش شد
خودشو جلو کشید و عضو کینگ سازش رو جلوی ورودی نبض دار خیس بکهیون تنظیم کرد
به ارومی واردش شد بوسشون رو قطع کرد و سمت کردن بکهیون رفت و دندوناش رو وارد مارک امگائی بکهیون کرد
حس اون خون شیرین که از گردن معشوقش می یومد بیشتر تحریکش کرد
ناخوداگاه خودشو کامل وارد بکهیون کرد که همراه شد با اکو شدن جیغ بلند بکهیون از درد
دندوناشواز بدنش خارج کرد و غرش بلندی از لذت کردی
اروم باش شیرینم _
بکهیون در حالی که گریه میکرد سرش رو تکون داد و لبخندی زد
خودشو ازش خارج کرد تازه متوجه کاملا خونی بودن عضوش شد و خونی که از بکهیون بیرون میریخت
اینار اروم ترواردش شد و صبر کرد تا کاملا عادت کنه
ارباب میشه......میشه حرکت کنید؟+
بکهیون حالا که دردش بهتر شده بود به ارومی زمزمه کرد
چانیول به ارومی ضرباتش رو شروع کرد که دقیقا به پروستات بکهیون میزد
خدای من.....اهههه.... ارباب+
_چطور میتونی انقدر تنگ و داغ باشی
چانیول همراه ناله های بلند و غرش های حیوانی گرگش بلند داد زد
بعد زد 10 دقیقه چانیول اخرین ضرب رو زد و داخل بکهیون که کمی پیش به اوج رسیده بود خالی شد _
به ارومی کج شد و بوسه طولانی روی خال بالا لب بکهیون زد
دوستت دارم_
*************************************************
سلام لاولی ها جیمین صحبت میکنه
ببخشید کوتاه بود:(
دوسستتون دارم
خوشتون امد؟
ووت و کامنت یادتون نره شیرینا
YOU ARE READING
u are my only king
Fanfiction.....خدای اب . اتش . خاک . اب و هوا . عشق . زندگی ............من خدای زندگیم تک خدای باقی مانده زندگی ..........من بئون بکهیونم ************************************* من یه نشانه گذاری شدم ......به یه الفا تعلق دارم ......اما الفای من یه الفای مع...