اون روز با اینکه دعواش شده بود ولی سوبین نباید اونطوری زیر اون بارون میزد بیرون با اینکارش فقط یونجونو بیشتر از همیشه عصبانی کرد البته تو این وضعیت یونجون نگران سوبینم بود اونم تو این هوا هیچکس این موقع شب بیرون نبود غیر سوبین
دعواشون خیلی الکی بود و فقط به خاطر نگرانی های یونجون بود
سوبین باید به خاطر تنفسش میرفت دکتر ولی به خاطر دوستاش نرفت و دقیقا کاری رو کرد که برای تنفسش مشکل ایجاد میکرد*اسکیت بازی تو خیابونای سرد*
یونجون وقت اون دکتر رو از سه ماه پیش با کلی سختی برای سوبین گرفته بود
یونجون بالاخره تونست سوبینو پیدا کنه ولی کجا... سوبین کنار استخر توی پارک تو اون هوای سرد اونم نصف شب درحال بارون نشسته بودیونجون تو اون لحظه تمام عصبانیتش رو فراموش کرد و فقط داشت به نفس نفس زدنای سوبین نگاه میکرد
یونجون با تمام وجودش دویید سمت سوبین که شده حتی چند ثانیه زودتر بهش برسه
وقتی رسید پیش سوبین چشای اشکیش رو دید
_من معذرت می...
یونجون نذاشت حرفشو کامل کنه و زود کتشو دراورد و روی سوبین انداخت و صورت سوبینو بوسید
وبلندش کرد تا ببرتش تو ماشین
سوبین متوجه اون بوسه شد خیلی کم میش میومد که این مرد سخت از خودش احساسات بروز بده...
YOU ARE READING
Rainism
RomanceYaeonbin ~♡ TOMORROW X TOGETHER +×+ . . . اینکه باید بهت اعتماد کنم منو میترسونه ترس من ترک شدنه پس میتونی ترکم نکنی؟