puppet🃏
مامان یونا و بابای جونگ کوک با هم ازدواج میکنن و اون دو تا مجبور میشن تو یه خونه زندگی کنن. یه روز یونا دزدیده میشه و میفهمه که ناپدریش خلافکاره. تا این که... ژانر: رمنس، جنایی، مافیایی، مدرسه ای
مامان یونا و بابای جونگ کوک با هم ازدواج میکنن و اون دو تا مجبور میشن تو یه خونه زندگی کنن. یه روز یونا دزدیده میشه و میفهمه که ناپدریش خلافکاره. تا این که... ژانر: رمنس، جنایی، مافیایی، مدرسه ای
با تموم جونی که تو پاهای ضعیفش بود می دویید.... حتی دلش هم نمیخواست پشت سرش رو نگاه کنه به گذشته ای که ازش در حال فرار بود... ژانر: رمنس، دراما، اکشن، انگست شخصیت های اصلی: جین، جیسو، جونگ کوک، نائون وضعیت= کامل شده🍃
|ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ| • من رو یادت نمیاد؟! راستش از اینکه اون روز توی بیمارستان نجاتت دادم پشیمونم،فکرشو نمیکردم اینقدر باهوش باشی... ولی میدونی چیه؟ خیلی زودتر از اون چیزی که فکرشو میکنی تمام این خنده ها،شادی ها و لحظات محشری که با دوستات داری از بین میره... راستی جیسو چطوره؟! روح کوچولوی من بالاخره تونسته با مرگش کنار بیاد یا...
لیسا یه دختر ۲۳ ساله اس که توی یه شرکت کار میکنه... کیم تهیونگ پسر خشن ولی مهربون که ناگهانی وارد زندگی لیسا میشه.. چند زندگی و چند عاشقانه... شخصیت ها:لیسا،تهیونگ،جنی،سوهو،جیسو،کای،هوسوک(جیهوپ) اخر این داستان به کجا ختم میشه؟ -1 #kpop وضعیت:به پایان رسیده
در طول مسیر برگشت به خونه توی بغل جیمین بودم و سرمو به سینش تکیه داده بودم به این فکر میکردم که بهش بگم یا نه ؟! به خونه که رسیدیم از ماشین پباده شدم ، جیمینم اینکارو کرد، باهاش بای بای کردم و به سمت در خونه رفتم اما هنوز درگیر بودم که بالاخره برگشتم و گفتم : جیمینا ! سوالی نگام کرد که دوباره رفتم نزدیکش وگفتم : ر...
◉ نام فن فیک: #زندگی_عادلانه ◉ ژانر: معمایی _عاشقانه_تراژدی • ◉ خلاصه: توی زندگی هر کسی یه سری روابطی داره و بعضی با غم و بعضی با شادی و دسته سوم کسایی هستن که رابطتت باهاشون هم درد و غم داره هم عشق و شادی ...افراد جز این دسته از همه مهم تر و خطرناک ترن ...چون دقیقا همون کسایی هستن که میتونن با یک جمله نابودتت کنن و د...
ژانر: عاشقانه ، معمایی ، مافیایی ، اسمات 🖤 شخصیت ها: جیسو، رزی، لیسا، تهیونگ، جانگکوک، جیمین و... . •°یکبار به عشق اعتماد کردم و خورد شدم...! کیم تهیونگ دیگه اعتمادی نداشتم که بهت بدم...تنها چیزی که برام مونده بود، تنها چیزی که میتونستم بهت بدم قلبم بود، دادم...و تو اونم ازم گرفتی و خوردش کردی...! زخمایی که جین بهم ز...
همه چیز عادی بود ولی مشکل اینه که بود تا وقتی که یکی اشتباه نمیکرد... کاش میشد زمانو به عقب برگردوند نه برای اینکه جلوی بعضی چیزارو گرفت برای اینکه دوباره بعضی چیزارو حس کرد -مهم نیست اگه چیزی به یاد نیاره یا حتی عشقش به من خاموش بشه همین که هنوز قلبش میزنه و نفس میکشه برام کافیه... ژانر= تخیلی، رمنس، انگست، اکشن شخص...
◉ نام فن فیک: #پسربد_دختربد ◉ ژانر:عاشقانه_دانشگاهی_اسمات • ◉ قسمتی از فیک: لیسا در حالی داد میزد از پشت سرم گفت:کی لذت برد؟این تو بودی که اینجا اومدی. برگشتم و ابروهامو بالا دادم و گفتم:پس تو چرا قبول کردی؟! در حالی که از جلوم رد میشد و در ماشینش که توی نزدیک ترین پارکینگ به در آسانسور پارک شده بود و باز کرد و با اشا...
⌞𝐑𝐄𝐃 𝐔𝐍𝐈𝐂𝐎𝐑𝐍⌝ [اتمام یافته] گریمویزر! حتی اسمشم تنمو به لرزه در میاره... کی فکرشو میکرد که یه کتاب عیجب غریب بتونه تا این حد زندگیمو به گند بکشه و راز هایی برام روشن بشه که حتی روحمم ازش خبر نداشته! مدرسهی گاردین همه چیزش ترسناک بود ولی رازی که پشتش بود ترسناکتر. و من، کیم جنی به عنوان کسی که باید رازهارو ک...
📌نام فیک: I will find you 📌ژانر: پلیسی_عاشقانه 📌کاپل ها: Jenmin & Taerosé 📌خلاصه: جیمین و جنی همسایه و همکلاسی هستند و هر دو از نظر مالی در وضعیت بدی به سر میبرند اما دوستانی باوفا و مهربان برای یکدیگرند. همه چیز برای این دو دوست خوب پیش میرفت تا اینکه جیمین شاهد چیزی شد که نباید میشد... 📌نویسنده:Nil 📌وضعیت آپ...
✔ خدای مرگ| پایان یافته دیدن یک پسر خوشتیپ و جذاب که اسم و فامیلیات رو صدا میزنه همیشه هم نمیتونه خوب باشه، مخصوصا وقتی لبه کلاه سیاه و عجیبش رو بالا بده و با لحن خونسردی بهت بگه: _ متاسفم که اینو میگم، اما شما فوت کردید. • ژانر: فانتزی، رمنس • کاپل: لوهان x خواننده، کاپل سکرت (اکسو x بلک پینک) • محدودیت سنی: ند...
_اره از جیهو متنفرم حالم.... ^بابا...من فکرکردم دوسم داری! • • • • "جئون جیهو یه آثار بی نظیر از عروسکش بود عروسکی که شاید هیچ وقت توان رو به رو شدن باهاش و نداشته باشه" ▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎ " دوستان این بوک تنها در واتپد اپ شده"
⇊قسمتــی از فیک -پس همین الان منو بکش! +مُ؟!...(چی؟!) -گفتم همین الان منو بکش! من که به هر حال انگیزه ای واسه این زندگی رقت انگیز ندارم. می تونی منو بکشی و همینجا خاکم کنی! همونجا توی اون باغچه گل سرخ. حداقل جایی که خاک میشم برخلاف زندگیه فلاکت بارم قشنگه. تهیونگ انتظار چنین واکنشی رو از دختر روبروش نداشت! پس متعجب ف...
__completed__ _aurora... _این یعنی چی؟ _یه الهه ی یونانیه ، به معنی خدای سپیده دم _خب این چه ربطی به من داره؟ _تو روشنایی روزی، تو سپیده ی صبحی، همون صحنه ای از آسمونی که آدم با وجود تمام خستگی و خوابالودگیش از دیدنش لذت میبره! _نمیدونستم این رو هم توی وجودت هست! _من برای تو هر چیزی میتونم بشم... یه شاعر، یه عاشق، یه...
[ بکش و خلاصم کن! ] !Kill me Heal me ژانر •°•°• کمدی / عاشقانه کاپل / شخصیت ها •°•°• لیزکوک ( لیسا و جونگکوک )_ هئین _نامجون_جیمین_چانیول_نام جو هیوک خلاصه •°•°• جونگکوک ، خرگوش دیوونه و لیسا ، گربه ی چموش ، استاد روانی کردن همدیگه !!! چندتا دوست صمیمی که هرکدوم هدف و علاقه ای دارن و توی این راه اتفاقات زیادی براشون م...
ژانر : عاشقانه ، طنز ، هیجانی ، معمایی "تموم این مدت فکر میکردم این منم که دارم بقیه رو بازی میدم، غافل از اینکه خودم داشتم این وسط بازی داده می شدم!" " این بازی رو من به خواست خودم شروع نکردم ! ولی مطمئنا به خواست خودم تمومش می کنم ! " به دنیای اتفاقات غیر قابل پیش بینی خوش اومدید ☘︎ "وضعیت : پایان یافته" چنل تلگرام...
[ Complete ] boy x girl لی مین سوا مامور اموزش دیده ای که توی کار خودش مهارت بالایی داره و حالا میخواد برا اولین بار بادیگارد بازیگر معروف کیم تهیونگ بشه
[Completed] تهیونگ، خدای اهریمن، وظیفش تبدیل قربانی هاش به جن بود. جن هارو میکشت و روحشونو به شیطان تحویل میداد. کیم جنی، قربانی بعدیش بود...! Mini Fic - Maxlueslia
| کتاب اول از مجموعه خاطرات یک دورگه | "پانصد سال پیش، سه یاقوت قدرت از فرشتگان محافظ دزدیده و به زمین برگردونده شدند. شیطان پا به زمین گذاشت و از همان زمان بود که جنگی بزرگ میان موجودات افسانهای خوناشام، گرگینه و جادوگر آغاز شد. اما داستان دیگری پشت این سه یاقوت پنهان شده است... داستانی از جنس درد، غم و عشق! داستانی...
[ استریت ] اگه کسی رو دوست داری بهش بگو. شاید همهی دغدغهش شنیدن این جمله از لبای تو باشه .. ▪︎کاپل: استریت/دختر پسری ▪︎نقش اصلی: جئون جانگکوک ▪︎ژانر: RPF-زندگی آیدلی، رومنس، اسمات🔞، یکم فلاف. ▪︎تاریخ شروع: ۹۹/۱۰/۲۰ ▪︎وضعیت: تکمیل شده ▪︎نویسنده: سیلور اسنایدر ~𝐁𝐲 𝐒𝐢𝐥𝐯𝐞𝐫 𝐒𝐧𝐲𝐝𝐞𝐫
|ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ| من و سه خواهر ناتنیم برای خونه جدیدمون هم خونه نمیخواستیم! مخصوصا هم خونه های وحشتناکی که هر لحظه نقشه ریختن خونمون رو میکشیدن و به ما به چشم،عروسک های کوچولوی بی گناهی، برای خونه عروسکیشون نگاه میکردن... -این فیک دارای دو فصل میباشد 🥀
-″اجازه نمیدم خودتو ازم دور کنی″ ″اگه من بخوام ازت دور بمونم چی؟″ -″اونوقت هیولایی میشم که ازش متنفر شی″🥀💛 Couple: Jungkook x Girl Genre: Angst, Romance, Psychology, Smut
"همه چیز از وقتی شروع شد که ازم خواست بچشو شیر بدم" جیمین با خماری بعد از مستی از خواب بیدار میشه و بدون اینکه چیزی از شب قبل یادش باشه بطور اتفاقی یه نوزادو کنارش میبینه . حالا اون باید بفهمه چطور باید با این موجود عجیب و غریب سر کنه درحالیکه درتلاشه تا زنده نگهش داره با کمک دختر بداخلاق و عبوس همسایه بغلی و برخلاف...
وی، اون یک خدای طرد شده بود که برای رهایی از بند اسارتش با من پیمان بست و خدمتگزارم شد. اون استاد سحر و اهریمن دانشگاه اسمرالدو و یک ققنوس با بال های آتشین بود که قلبی نداشت و به گفته اطرافیانم "هزاران سال بود که بدون هیچ احساسی به راحتی زندگی میکرد"؛ وی، اون موجود شیطانی در جسم یک پسر جذاب با چشمانی گیرا، کسی بود که...
فصل دوم عاشقان ماه در دنياي مدرن و با حضور اكسو كاپلا همه دختر پسري برا كسايي كه اين سريالو نديدن: چي ميشه پولدار ترين دختر كشور باشي اما انگار هيچي نداشته باشي براي هرچيزي بجنگي انقدر برادرتو دوست داشته باشي كه حاضر باشي روياتو رها كني ميتوني به عشقت برسي؟
¬کامل شده¬ {آتش غرق شده} ژانر: جادویی، ماورالطبیعه، رمنس شخصیت های اصلی: تهیونگ، شوهوا با ظاهر شدن توارلا، دنیای خدایان و الهه ها همه چیز فرق کرد. اون دختر فهمید که تمام این سال ها تاج و تخت منتظر اون بوده... شوهوا، آتش غرق شده ای که مجبور میشه با خدای اقیانوس و آب ها، تهیونگ، وارد یه جنگ بشه! و فقط یک نفر شایستگ...
My Life : زندگی من ژانر : عاشقانه - درام - انگست - اسمات با تمام زوری که داشتم کنارش زدم +تمومش کن... تمووومش کن... بدنم میلرزید و صدام هم به لرزه افتاده بود +معشوقه،واقعا من معشوقهی توام؟؟ خودت هم میتونی همچین چیزایی رو باور کنی!!... واقعا داری از روی احساساتت حرف میزنی؟!.... ازم انتظار داری اینارو باو...
__completed__ معجزه ی من... توی تاریک ترین روزای زندگیم... وقتی که همه چیز به هم ریخته بود... تو پا گذاشتی توی دنیام... نمیدونم چی شد و چطور شد اما... حالا که دارمت... یا بهتر بگم... داریمت ، همه چیز خیلی راحت تره... __________________________________________ داستان از جایی شروع میشه که سولوییست معروف کره ، همسرش رو...