Selecionar tudo
  • •Amazing Sin• [L.S]
    51.3K 7.6K 19

    [Complete] چرخ‌دنده‌های مغز لویی شروع به حرکت میکنن.چرخ‌دنده‌های شیطانی‌ای که باعث شدن لویی یه نقشهٔ انتقام عالی از تیلور رو بکشه.دیگه نشستن و تحمل کردن کافیه.اگه تیلور میخواد لویی رو 'هرزه' خطاب کنه،اشکالی نداره،لویی هم مثل یه هرزهٔ واقعی رفتار میکنه. "میخوام یه چیزی بگم و شما هم به عنوان دوستام،وظیفه دارین که در ه...

    Concluídas  
  • Petrichor/ L.S
    14.9K 2.7K 20

    [COMPLETED] بوی مرا بشنو و بر کویر قلب من، ببار. پنج اکتبر دو هزار و نوزده تا نه مارچ دو هزار و بیست.

    Concluídas   Maduro
  • Game Or Love?|Larry
    68.9K 10.5K 37

    [ C o m p l e t e ] چه اتفاقی ميوفته،وقتي لويی تاملينسون مغرور توي نوجووني زخم عميقی روی قلب يه پسر بچه ی عاشق ايجاد ميكنه و ده سال بعد با همـون پسر روبرو ميشه؟ ⚠️ Mpreg ⚠️ 📌تمامی نوشته ها تراوشات خیالی ذهن نویسنده میباشد و هیچگونه شباهتی با اشخاص در واقعیت ندارد❗️

    Concluídas  
  • Blowing Mind (Persian Translation)
    40.4K 4.7K 14

    ❌Original Name: Hoping This Cold Blue Water Scrubs Me Clean And Spits Me Out Again❌ "بمون" هری با ناامیدی زمزمه کرد و لب هاش رو به شقیقه ی لویی چسبوند، طوری که انگار میتونه دردی که اونجا رشد میکرد رو تسکین بده. ولی اون نمیتونه درد رو متوقف کنه، و مهم نیست که چه قدر تلاش کنه... اون نمیتونه کاری کنه که لویی بمونه.

    Concluídas  
  • جامعه گریز
    49.2K 11.1K 49

    نه مامان من افسرده نیستم.فقط یه جامعه گریز بالفطرم. لعنتی چرا مردم همه جا هستن؟ *فف نیست*

  • illegal|l.S
    121K 24.6K 63

    عشق؛یک اتحاد دونفره‌ای است،علیه جهان. در سال [۱۹۴۰] و در پی شروع جنگ جهانی دوم، خانواده لوییِ نوزدَه ساله جلوی چشمانش به دست سربازان نازی به قتل می‌رسند. تلاش‌های لویی برای انتقام بی‌فایده‌ست! سرانجام، دستگیر شدنش سرنوشت او را با سرنوشت ژنرال هری استایلز گره می‌زند. Genre// War, Romance

    Concluídas  
  • Anxiolytic [L.S]
    169K 33.2K 78

    [Complete] "خب ببین اینجا چی داریم .. لویی تاملینسون مغرور که ادعا میکنه بهترین دانشجوی داروسازی دانشکدست در حالی که نمیتونه یه قرص ساده برای خودش تجویز کنه" "سرد درد های من دیگه با قرص خوب نمیشن هری!" "پس با چی خوب میشن؟" "با تـو"

    Concluídas   Maduro
  • Being Tutored | L.S Persian translation
    223K 22.3K 43

    هری به معلم نیاز داره وگرنه در غیر اینصورت نمیتونه کلاس سال بعدشو قبول بشه، اما آموزش قرار نیست درمورد یاد دادن درسهای مدرسه بهش باشه یا داستانی که توش لویی به هری یاد میده چطور به فاک بره. #2 in fanfiction all rights reserved to LarryGeneration. this story contain sexual tension

    Concluídas  
  • My Lord is a wolf
    88.5K 14.3K 20

    دوکِ دیوانه.. این تمام چیزیه که هری، درباره ی دستِ پادشاه میدونه، اما لویی تاملینسون یک راز بزرگ داره.. دوک اسیر یک نفرینه... نفرینی که سالهاست بر خاندان تاملینسون سایه انداخته... نفرینِ ماهِ کامل.. و گرگ اسیرِ دستِ آهو... اسارت شکارچی در چشم های شکار... آن زمان گرگ دندان هایش ریخته بود، ماه اخمو و ناراضی در دل آسمانِ...

  • acrobat[L.S](Completed)
    8.1K 2.3K 22

    من خندیدم و تو خندیدی... اما نفهمیدی که من به خاطر این می‌خندم که سال‌هاست دیگر گریه را به خاطر ندارم. کتاب اول Completed Edited

    Concluídas  
  • •Fading• [L.S]
    216K 31.7K 48

    [Complete] لویی زیبایی رو، ترکیب رنگ‌ها و جنس‌های مختلفی که حس ظرافت رو درون آدم‌ها به‌وجود میارن، میشناسه. اون درحالی که داره توی دانشگاه فشن میخونه، هر روز این ترکیب‌ رو میبینه. برش لباس‌ها، رنگ پارچه‌ها، پیچیدگی‌ طرح‌ها، همهٔ این‌ها کنار هم قرار میگیرن تا یه‌چیز زیبا رو بسازن. ولی وقتی که یه دانشجوی علوم با پاهای...

    Concluídas  
  • Letters |L.S|
    23K 6.6K 33

    این‌ها رو نوشتم، چون دلم برات تنگ شده.

    Concluídas  
  • A Little Death[zouis]
    2.2K 321 7

    غم زیباست. تو غم‌ شده‌ای و درد میدهی و زخم میزنی، و من به پرستش این زیبایی در وجودت درآمده‌ام. تو جان من شده‌ای، مخدر ناآرامی‌هایم، لبخندِ اشک‌هایم و نمک روی زخم‌هایم. بگذار آسوده به دوست داشتنت ادامه دهم که من این حل شدن آهسته در تو را می‌ستایم. ایده:1399/02/11 شروع:1399/02/22 love story of Zouis Malikson💙💛 writers...

    Maduro
  • • Beloved Rival • [L.S]
    86.8K 12.3K 31

    -تو چی از جون من میخوای؟ خسته نشدی از این همه کثافت کاری؟ اونم بخاطر پول ؟ فقط بگو چی از من میخوای و تنهام بزار +خودتو ! • رقیبِ معشوق • -M.Preg- Written by: Cnstylinson

  • Trouble (L.S) [Persian translation]
    8.3K 2K 10

    _بابابزرگ هریِ تو از دردسر متنفر بود و من خودم تعریف دردسر بودم. _پس چجوری تهش به هم رسیدین؟ _خب بچه، همش با یه صبح پردردسر شروع شد. ©All Rights reserved to: jealouslouis_

    Concluídas  
  • spn fun!!
    29.8K 6.1K 62

    صرفا جهت هرگونه خنده ی احتمالی که ممکنه به لب هاتون بیاد :)💙

  • Sin | Drarry
    116K 17.2K 35

    " تو كى هستى؟ " " هرى پاتر." جايى كه دراكو بايد با گرايشش كنار بياد، و جاى ترسيدن به كسى كه هست افتخار كنه. written by: @NoticeMePotter persian translation.

    Concluídas  
  • watermilk | A.H
    28.1K 3.8K 22

    🔞این سم حاوی نویسنده ای بسیار بسیار گشاد است لطفا صبرتان به کام باشد.🔞 همش لحظه ای اتفاق افتاد که چشمام به چشماش برخورد کرد.... لحظه ای که اون موجود کوچولو با اون عشوه های کیوتش منو اسیر خودش کرد... گایز من واقعا از چشماتون بابت خوندن این سم معذرت میخوام😔💔

  • "خوشگلِ بابا"
    2.4K 295 4

    📍لطفا پارت مقدمه رو بخون! 📍بعدش یه دبه اسید بردار شروع کن به خوندن

  • کلاغ باغ حسرت [ Z.M , L.S]
    5.6K 1.1K 5

    زین عاشق یه پسر ساده به اسم لیامه و یه دوست صمیمی به اسم لویی داره، اما ماجرا از جایی شروع میشه که زین باید بره خدمت سربازی و چی میشه که ته رفاقت به خون ختم شه؟ فقط چهار پارت!!! 𝐓𝐡𝐢𝐬 𝐢𝐬 𝐚 𝐟𝐚𝐧 𝐟𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧 𝐟𝐨𝐫 𝐚𝐥𝐥 "𝐋𝐢𝐥𝐨, 𝐙𝐨𝐮𝐢𝐬, 𝐙𝐢𝐚𝐦 𝐚𝐧𝐝 𝐋𝐚𝐫𝐫𝐲 𝐒𝐡𝐢𝐩𝐞𝐫𝐬" اخطار ⚠️چاقو قمه خون⚠️...

  • نخلستانِ هوس [L.S|Z.M|M.Preg]
    3.7K 578 4

    ❌چند ماه آپ نخواهد شد❌ + دلم تنگ شده برا روزایی که سیبیلای بلندت توی تیلیت کله‌پاچه می‌رفتن و برات ضعف می‌کردم. × دلم تنگ شده برا روزایی که اونقدر خوشگل بودم و با دیدنم توی ستونا می‌خوردی. + دلم تنگ شده برا روزایی که نوار می‌بستی رو ترک دوچرخه و دم خونه‌م می‌شستی و نوشابه زرد می‌خوردی. × دلم تنگ شده برا روزایی که قایم...

    Maduro
  • live like sandis
    1.1K 192 8

    ساندیس خیلی قشنگه هر کی ساندیس شیپ نمیکنه جم کنه از ایران بره 🖤❤

  • Black Fever (L.S)
    17K 3.9K 31

    - I think a piece of the moon that is not in the sky in your hair. - فکر میکنم تیکه ای از ماه که تو آسمون نیست توی موهای توعه لویی. ---------------------------------------- کانال تلگرام : @coalacity 1660 - London Sad End Complete بر اساس یک سلسله ی واقعی Vampair-Historical Larry-Ziam به قلم : sami

    Concluídas  
  • Entertainer [Z.M] (mpreg)
    193K 26.4K 55

    من عاشق شغلمم. وقتی دور میله می‌چرخم، این تویی که سرگرمم می‌کنی لیام!

    Concluídas  
  • obviously || Larry [persian translation]
    32.7K 7.1K 25

    [Completed] "لویی نابیناست؛ اون طرفدار واندایرکشن یا درواقع فنِ هری استایلزه، و درست از لحظه ای که اونها همدیگه رو ملاقات میکنند زندگی لویی زیر و رو میشه..." * * * author ( on ao3) : sweetkisses

    Concluídas   Maduro
  • best LARRY stories
    24.3K 1.4K 18

    اینجا یه جمع بندی از بهترین فن‌فیکشن های لری استایلینسون تو واتپد؛ از جمله ففایی که بالاترین رتبه و ووت رو دارن، فف های ترجمه شده، و اونایی که با قلم عالی نوشته شدن رو در اختیار دارید:]🤍

  • The Reasons Why
    6.8K 848 13

    من از اینکه دارم میمیرم ناراحت نیستم. با وجود این آخرین چیزی که حس کردم اشکام بودن. Cover by : @itsCipher

    Maduro
  • Scars [L.S]
    40.6K 6.5K 34

    [Completed] هرکسی توی زندگیش یه بار زخم خورده و ترجیح داده اونو یه راز نگه داره ولی وقتی بدن برهنه میشه جای زخم معلوم میشه و یادمون میندازه که رازمون راحت تر از چیزی که ما فکر میکنیم میتونه بر ملا بشه... Cover by beautiful soul @IWontBeTheOne فن پِلات پلیسی ، جنایی ، کارآگاهی (فکر کنم اولین در این ژانر ها باشه ?) Har...

    Concluídas   Maduro
  • the charleston(l.s)
    31.2K 5.9K 30

    .بخاطر من...بخاطر من و هری... باز هم دووم بیار اقای چارلز...دلم برات تنگ میشه و به زودی به دیدنت میام _لویی_

    Concluídas  
  • My Little Psychotic
    147K 15K 37

    ***تو کل زندگیش پوچ بوده،بی معنی بوده،یه عوضی بوده! اگه بخواد حساب کنه با چند تا دختر خوابیده و بدبختشون کرده،حساب از دستش در میره! حالش از رابطه با دخترا بهم میخوره ولی دیگه عادت کرده هرشب با یکی بخوابه! پدرش یه سرمایه دار خیلی بزرگه که میخواد پسر 20 سالشو یه کم عاقل کنه!چجوری؟به عنوان نماینده ی خودش تو یه بیمارستان...

    Concluídas   Maduro