Select All
  • THE RULE NUMBER 3 [vkook]
    236K 38.4K 76

    جونگ كوك آروم پرسيد: -يعني هدف زندگي اين نيست؟ كه لذت ببريم... لذت هاي وحشي... مثل بوسيدن پسري كه نميشناسي؟ تهيونگ لبخندي زد: -مگه ما همه خودمحور نيستيم؟ كاري رو ميكنيم كه فقط و فقط به نفع خودمونه و فقط خودمون لذت ميبريم... هممون خودخواهيم... جونگ كوك پرسيد: -پس هدف اينه كه فردي رو پيدا كنيم كه منافع اون برامون مهم...

    Completed   Mature
  • K.F.24 "KOOKV"
    3.3K 638 5

    "من رو ببخش عمر تهیونگ. من فقط می‌خواستم برای تو یک تولد متفاوت رقم بزنم." Genere: Romance, Smut, Dram, Harsh, Dark. _KOOKV Written by 'Namira'.

  • Still Alive | Kookv
    4.1K 809 16

    فصل دوم فیکشن Real Illusion~ (در حال آپ) -من...مردم ؟ +نه تو هنوز زنده ای! Genre : Fanfiction , Romance , Fantasy , Smut Couple : Kookv / yoonmin Writer: Nizza

    Mature
  • I need you boy
    6.2K 827 31

    Name: I need you boy Ganer:smut,,romenc,angst Cupels:taekook _شرمنده ام..خیلی شرمنده ام..نمیدونم حق دارم باهات حرف بزنم یا ن اما امیدوارم درک کنی،نمیتونم..نمیتونم،بپذیرم تو نباید به عشقت قول رسیدن به معشوق بدی،!!. سرش را با بهت بالا اورد و چشمان سرخش از تعجب باز تر شد. پس تهیونگ میدانست جانگکوک عاشقش شده است!. _من.. ن...

  • 𝐀 𝐁𝐚𝐠 𝐎𝐟 𝐌𝐚𝐫𝐛𝐥𝐞𝐬 - فعلا متوقف شده
    17.7K 2.8K 30

    کیسه‌ای پر از تیله، روایت داستان پسری نوجوان به نام جونگ‌کوک، که برای فرار از دست سربازهای آلمانی از پاریس غرق در جنگ به دل رشته کوه‌های آلپ می‌زنه، اما بی خبر از اینکه پا روی دم شیر گذاشته و فیلد مارشال آلمانی، بی‌رحم تر از این حرف ‌ها‌ست... Name: A Bag Of Marbles - جمعه‌ها Couple: Vkook | Namjin Gener: Tragedy - Cla...

  • black bell | ناقوس سیاه
    68.3K 8.6K 37

    ( فصل اول ) جونگکوک نگاهی به کلیسا انداخت و سرشو بالاتر برد + ناقوس سیاه؟ تاحالا ندیده بودم یک ناقوس سیاه باشه ! ... اینجا میتونه یه لوکیشن بینظیر برا ضبط فیلم ترسناکا باشه ! شاید یه ویدیوی قنادی اینجا ضبط کردم ... پسر مو سیاه درحال مسخره بازی و فیلم گرفتن بود غافل از اینکه شخص دومی هم توی اون مکان بود ... اون هم نه...

    Completed  
  • 𝐑𝐄𝐒𝐓𝐈𝐕𝐄|•𝚔𝚘𝚘𝚔𝚟•|
    342 32 2

    ::𝑻𝒉𝒆 𝒇𝒂𝒕𝒆 𝒐𝒇 𝒎𝒚 𝒓𝒆𝒔𝒕𝒊𝒗𝒆 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕:: +چیکااار کردییی تهیونگ؟!! -من..نمیخواستم ببوسمش...من فقط...فقط... oــــــــــــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ گاهی سرنوشت باهات بازی میکنه،مثل روزی که دیدمت و فهمیدم خواستن تو نامعقول ترین انتخابیه که خواهم داشت. مثل وقتی که برای اولین بار لب های گناهکارتو بوسیدم. نگاهم کن...

  • " MY RED MOON " Kookv
    124K 13.4K 25

    خلاصه : (کیم تهیونگ پسر هفده ساله ای که پدرش اونو بجای بدهی که داره به بار میده تا به عنوان هرزه ازش استفاده بشه اما همه چیز با اومدن جئون جونگ کوک به بار یه شبه تغییر میکنه و..... _________________________________ ✍︎ 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦𝘴 : 𝘔𝘺𝘴𝘵𝘦𝘳𝘺 , 𝘥𝘳𝘢𝘮𝘢 , 𝘴𝘮𝘶𝘵 🔞 . ✍︎ 𝘔𝘪𝘯 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦 : 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘷 . ✍︎...

    Completed   Mature
  • 𝐂𝐇𝐄𝐂𝐊 𝐌𝐀𝐓𝐄
    38.3K 3.2K 45

    _ بازی کردن رو تموم کن یا مطمعن باش اولین کاری که بعد باز شدن دستام میکنم به فاک دادنت باشه..... _از کجا انقدر مطمعنی که دستات باز میشه؟ و چی باعث شد فکر کنی بعد باز شدن دستات توان تکون خوردن داری ************* _یه کار کی عادی میشه و تبدیل به عادت میشه جونگ کوک ؟ _وقتی زیاد تکرار بشه _براوو....از این به بعد قراره به...

  • Vkook & Kookv| 𝑩𝒆𝒈𝒖𝒊𝒍𝒊𝒏𝒈𝒍𝒚 𝒃𝒆𝒂𝒖𝒕𝒊𝒇𝒖𝒍🔞 زیـبـای فـریـبـنـده
    229K 16.4K 51

    [تکمیل شده✓] اون با زیباییه خیره کنندش همه رو اغوا کرده ... من که جون میدادم برای مست شدن توی قهوه چشمات ... ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ - عاااا عاااح ول ولم کن الان یکی میاد (هق) میاد میبینه +هیششش + الان تموم میشه اوممم -ن ن ..خ خاهش ترو (هق ) ب هر کی می‌پرستی ولم کن درد داره +منو به جون...

    Completed  
  • BLUE AND GREY | VKOOK
    46.1K 6.5K 52

    خلاصه: احساسات زیادی بودن که یک شخص رو به سمت یک شروعِ جدید سوق می‌دادن و یا بالعکس، کاری می‌کردن که از اون احساسات واهمه داشته باشه؛ و جئون جونگکوک، هردوی این عواطف رو داشت. قلب مُرده‌ی اون که برای تپیدنِ دوباره، نیاز به قدم گذاشتن در راهِ تازه‌ای داشت، در عین‌حال از تاریکی‌ها و تنهایی در اون مسیرِ سخت می‌ترسید؛ اما...

  • De Vlinder | Vkook, Seongjoong
    5.2K 599 34

    "زندگی بدون ترس هیچ معنایی نداره؛ آدم‌ها بدون ترس‌هاشون چیزی جز پوسته‌های توخالی نیستن. هیچ‌چیز زیباتر از نگاه کسی که با ترس‌هاش مواجه می‌شه نیست؛ وقتی مردمک‌هاش می‌لرزن، عرق از پیشونیش به پایین سرمیخوره، رنگ از چهره‌اش میپره و قلبش با سرعت ناباوری می‌تپه... آه، می‌تونی تصور کنی حتی فکر بهش چطور هیجان‌زده‌ام می‌کنه؟ م...

    Mature
  • 𝗧𝗵𝗲 𝘁𝗿𝘂𝗲 𝗹𝘂𝗻𝗮 || 𝗞𝗼𝗼𝗸𝘃
    267K 32.3K 42

    [Completed] بهش میگفتن جِی کِی چون بیرحم ترین و سرد ترین رئیسه پک،،یا بهتر بگیم..رئیسه بانده مافیاییه بلک بلاد بود و همگی از او وحشت داشتند. البته همه غیر از چند نفر...که کیم تهیونگ یکی از لجباز ترین و پرو ترینِ آنها بود که از شغله آلفاش هیچ خبری نداشت و همیشه دسته رد به سینه ی اون میزد. رابطه ی این دو به آرامی و کامل...

    Completed  
  • ℓονє ιи нατє ᵏᵒᵒᵏᵛ༉
    2.6K 280 6

    ❥ Name: LoveInHate ❥ Couple: kookv ❥ Genre: Drama , Romance , Angst Complete ❥៚ کیم تهیونگ بعد فوت مادرش تنهاتر از هر زمان دیگری شد ... درست زمانی که یاد گرفت چطور با این موضوع کنار آمده و پیشرفت کند مردی که به عمرش ندیده بود نامه ای از مادر فوت شدش را بهش نشان داد ... بعد خواندن جملات مادرش دو راه در پیش رو داشت...

    Completed   Mature
  • ꜰᴜᴄᴋ ꜰᴀᴛᴇ | ᴋᴏᴏᴋᴠɢᴏᴏᴋ
    172K 19.3K 31

    { ؋ـاکـ بـہ سَـرنِـوِشـتـ } تهیـونگـ امگایـے کـہ دسـتـ سرنـوشـتـ بــےرحم افـتـاده. چـے مـےشـہ اگـہ الهـہ مـاه، براے امگاے برگزیـده خـودشـ دوتـا جفـتـ انـتخـاب کنـہ؟ همـانـم دوقـولـوهـاے جئـونـ؟ آیـا سرنوشـتـ باهـاشـ سـاز خـوبـ مـےزنـہ؟ یـا بدتــر باهـاشـ لـج مےکنـہ؟ آیـا پیـدا شـدنـ جفـتـ‌هاشـ مـوجـبـ تـرمیـم زخـم‌ـه...

  • BLUE CODE | کد آبی
    5.6K 1.1K 22

    تهیونگ یک پیرمرد 70 ساله نبود اما دستاش می‌لرزید، روحش فرسوده شده و قلبش شکسته؛ اون خسته و خالی از شوق بود... _ می‌دونی مرد ضربه پذیرِ من؛ اصطلاحی هست به نام "متانویا". یعنی منِ دلداده به تو، مسیر زندگیت رو تغیر می‌دم و تاریکی قلب و روحت رو روشن می‌کنم. دستش رو نوازشگونه روی خاله گونه‌اش کشید و لبخند محوی کنج لبش نشست...

  • [ SHIFT ] ↬ KookV
    2K 384 17

    "شیفت" سلام؛ این نامه برای توئه ژنرال دایسو؛ تویی که از حالا به بعد، فقط کیم تهیونگ هستی..! ژانر: Angst/crossover/classic/future/psychological/romance کاپل اصلی: KookV کاپل فرعی: Sope

  • Dilemma
    1.6K 259 15

    بحث هامون به هیچ جایی نمیرسه تو هیچوقت نمیخوای منو به اونجا ببری من چیزی که باید بدونم رو میدونم میدونم این به معنای در کنار هم نبودن نیست این دوراھیہ منہ یه بخشی از من تو رو میخواد و بخش دیگم میخواد فراموشت کنه این معمای غیر قابل حل منه (لطفا یکم توجہ=این بوک امگاورسہ و ھمینطور کوکوی(ھمینطور یونمین) اما این کاپل در...

  • Dᴇʙт
    49.7K 9.9K 39

    📝 Couᴘʟᴇ: Kooκv, Yooɴмιɴ 🏷 Gᴇɴʀᴇ: Oмᴇԍᴀvᴇʀs, Roмᴀɴcᴇ, Sмuт تو محکومی که تمام و کمال "بدهیت" رو به من پرداخت کنی. حتی اگر لازم باشه با زندگیت! Writen by: Min_Melonia 📃season one: complete✒ 🏹season two: coming soon

    Completed   Mature
  • Wierd Star
    7.3K 1.1K 55

    _ اونا میبرنت دیوونه خونه.. + مگه کسی باورش هم میشه؟ _ نه.. ولی میبرنت چون ذهنت خلاقیت عجیب و وحشتناکی از خودش نشون میده.. + من فقط میخوام تعریفش کنم.. _ بکن.. منم تاییدت میکنم. دیوونه خونه تنوع خوبیه

  • AMYGDALA "Kookv"
    39.9K 4.6K 35

    تو میخواستی بمیری و من نجاتت دادم پس...از امشب به بعد زندگی تو مال منه! این مثل روز روشنه که من کی هستم جئون...جونگ کوک!

  • ° ᴍɪ ᴘᴀᴢ ° (kookv - vkook)
    147K 20.8K 43

    [complete] + "اسپانیایی ها یه اصطلاح دارن، بهش میگن 'mi paz'... به معنی آرامش ابدی... وقتی حس می‌کنی یه نفر برای تمام عمرت کافیه و می‌تونه تا پایان زندگیت برات یه آرامشی ابدی باشه...و تو... تو "می پاز" منی تهیونگ." + "مهم نیست الهه ی ماهِ لعنتی تو رو به عنوان جفت خواهرم درنظر گرفته... من تو رو به هیچ کسی نمی‌دم ته...

    Completed   Mature
  • 𝐖𝐢𝐧𝐭𝐞𝐫 | 𝗞𝗢𝗢𝗞𝗩
    44.9K 9.2K 16

    - نمی تونی بری. این پایان بحثه. تهیونگ حس عجیبی داشت، انگشتاش مور مور می شدند و شکمش یه حالی بود. ولی خودشو جمع کرد و خیره به اون چشم ها با لحن محکمی گفت: - این کارو نکن. نمی دونی چقدر می تونم دیوونه باشم. زندگیتو جهنم می کنم. جونگ کوک لبخندی زد، ولی فاقد شوخ طبعی بود. - اگر تو دیوونه ای، من از تو دیوونه ترم. صداش تیز...

    Mature
  • I'm gonna be mature! (Kookv)
    70.6K 9.9K 29

    بخشی از داستان : وقتی شنا کردنش تموم شد از آب خارج شد و سرشو تکون داد....ولی چیزی که نظر منو جلب کرد همون پایین بود....میدونم همتون فکر میکنین من یه منحرفم که دارم دیدش میزنم....ولی محض رضای فاک اگه همچین مردی با تن خیس و باکسری که حالا به پایین تنش چسبیده جلوتون بود این لطفو در حق چشماتون نمی‌کردین؟ البته که نه! حتما...

    Completed   Mature
  • 𝐈 𝐜𝐚𝐧 𝐨𝐧𝐥𝐲 𝐬𝐚𝐲 :) l̷m̷ s̷o̷r̷r̷y̷ h̷o̷n̷e̷y̷
    3.4K 337 4

    _ فقط یک چیز میتونم بگم :) متاسفم عسلم _ زندگی همیشه پایدار نیست... زندگی تهیونگ همیشه پایدار بود اونم به روی خوبش.. خانواده پولدار و عالی و جفت جنتلمن و زیبا... اما وقتی خانواده شو از دست داد الفاش کنارش بود... اما...دقیقا پنج سال از زندگی مشترک شون گذشته بود و روزی که توله خودشو الفاشو به دنیا اورد زندگیش از پایدار...

    Completed  
  • troubled jeons(kookv)
    44.8K 7K 30

    تهیونگ فقط خواستار یه زندگی بدون دردسر بود ولی همه چیز با حضور ناگهانی همسایه دردسرساز اش شروع به تغییر کرد! .... بهم‌کمک کن!" آلفای شکلاتی با لحن بیچاره ای بیان کرد و به اون امگای بداخلاق نگاهی انداخت اون وقت چرا؟" و گوشه لبی برای مرد بالا داد چون من قراره آلفات باشم!" حالا ورق به نفع اون تغییر کرده بود... Main coupl...

    Completed  
  • Fuck You Cucumber
    67.8K 10K 40

    (Season 1) ⌲ Aυтнor ┋⌜ Elmirabv ⌟ ⌲ Geɴre ┋⌜ Drama ≣ Fluff ≣ Smut ⌟ ⌲ Coυple ┋⌜ KookV ≣Yoonmin ⌟ ⌲ Coɴdιтιoɴ ┋⌜ ONGOING ⌟ ⌲ тco ┋ ⌜ +18 ⌟ بعضیا میگن"تنفر" بعدا تبدیل به "عشق" میشه. این حرف، از نظر تهیونگ هیچ معنی ای نداشت ! کیم تهیونگ، پسری بود که توی راهنمایی بخاطر قد بلند بودنش کلی تحسین میشد ... اما چی میشه اگه تو...

    Completed  
  • i finally found peace! (Kookv)
    63.1K 7.1K 32

    آقای جئون سعی داره پسرک مظلوم و رنج دیده ای رو که کم کم بهش دل می‌بست به زندگی برگردونه.‌.. مرهمی برای درداش بشه و اعتماد به نفس از دست رفتشو بهش برگردونه...آیا موفق میشه ؟ ⭐ - این امکان نداره...من مثل احمقا به نظر میرسم لطفا نگاه کردن به منو تموم کنین جانگکوک شی! م...من این ل..لباسو ن..نمی‌خوام... -می‌دونی چیه تهیونگ...

    Completed   Mature
  • Amada,KookV
    20.3K 2.5K 18

    "آمادا" 《_خب خب،پس اینجا یه رمال قلابی داریم درسته؟و این رمال کوچولو‌ی قلابی قراره جی‌کی رو لو بده،هوم جالبه. با چهره‌ای متفکر گفت و دستش رو زیر چونش زد،توی همون پوزیشن دور صندلی میچرخید و با پوزخند خیره به وضعیت پسر مقابلش،بود. تهیونگ با همون نگاه تخس توی چشماش زل زد و با پوزخندی تقریبا شبیه به خود مرد گفت: _آدم باهو...

    Completed  
  • COLORS | VKOOK-HOPEMIN
    382K 49K 60

    رنگ ها🎨 دل بستن به کسی که تمام شهر دلداده‌ی اون بودند آسون نبود... پسری که با موهای بلند پرکلاغیش یک شبه از میون رویاهاش سر در آورده و حالا تمام هستی رو ازش گرفته بود! دل به کسی بسته بود که میون رنگ ها غلت می‌خورد، رد بدن برهنه‌اش رو روی بوم‌های سفید به جا می‌گذاشت و حالا اون رو به همخوابی روی بوم با بدن‌های برهنه و...

    Completed