روانشناختی Stories

Refine by tag:

9 Stories

The Rejected by ByunAbner
#1
The Rejectedby byun abner
‌بار سکوت رو به دوش میکشید؛ بار قول‌های شکسته و عشقی که فکر میکرد هرگز کافی نیست. توی دنیایی که حتی میشه خانواده رو از دست داد، چطور میشه از طرد شدن جون سالم به در برد؟ ...
Let's die together by HediyeGh
#2
Let's die togetherby Hediye_e
"بیا باهم بمیریم ، لی تمین" گفت و با لبخند بزرگ روی لبش ، نگاهش را به تمین داد . تمین خندید و به نیمکت آسایشگاه تکیه زد . نسیم آرامی گذشت و برای لحظه ای ، موی...
WᴀʟʟS Dᴏɴ'ᴛ TᴀʟK by sil_chana
#3
WᴀʟʟS Dᴏɴ'ᴛ TᴀʟKby sil_chana
[𝘖𝘕𝘌 𝘚𝘏𝘖𝘛] ※𝘗𝘦𝘳𝘴𝘪𝘢𝘯: دیوارها‌ حرف نمیزنند ※𝘑𝘢𝘱𝘢𝘯𝘦𝘴𝘦: 壁は話さない ※𝘎𝘦𝘯𝘦𝘳𝘦𝘴: 𝘋𝘳𝘢𝘮𝘢, 𝘗𝘴𝘺𝘤𝘩𝘰𝘭𝘰𝘨𝘪𝘤𝘢𝘭, 𝘚𝘭𝘪𝘤𝘦 𝘰𝘧 𝘭𝘪𝘧𝘦. ●𝘚�...
A piece of dream_تکه ای از رویا by JungDracula
#4
A piece of dream_تکه ای از رویاby Mahsa
____________ _ممنونم برای اینکه زیبا ترین تکه از رویای حقیقی من شدی...زمانی که حتی واقعیت هم بوی زندگی نداشت... ____________ -𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦 ⤷ 𝘊𝘩𝘰𝘪 𝘚𝘢𝘯 & 𝘒𝘪𝘮 𝘠...
لبه‌ی سکوت  by quil1w
#5
لبه‌ی سکوت by سکوت نیمه‌شب
لبه‌ی سکوت داستان دو پسر تو دنیاییه که تاریکی انگار توی خونشونه. مین‌هو سرد و مرموزه، یه جورایی همه‌چی‌رو می‌دونه ولی هیچ‌چی نمی‌گه. جیسونگ داغونه، زخمی، ولی هنوز نترس. ...
My Lollipop                                           (آبنبات چوبی من) by _m_r_t_a_
#6
My Lollipop...by mrym
میا یه دختری که نمیتونه به راحتی باهمه ارتباط بگیره... دقیقا نقطه مقابل اون گین.... صمیمی ترین دوستش؛ که حالا با اسرار همون مجبور به رفتن یه مهمونی میشه که از اون به بعد...
You're the light in my life/تو نور زندگی منی by Sope_lovz
#7
You're the light in my life/تو نور...by Jung hanol
ما تنها کاپل توی اکیپ‌مون بودیم... ولی عشق همیشه موندنی نیست. وقتی جدایی، تاریکی میاره و تنها نور زندگیت همون کسیه که ازت گذشت... اما گاهی توی تاریکی، یه در باز میشه...
Completed
Boy With Galexy In Eyes  by HowtNotie
#8
Boy With Galexy In Eyes by HowtNotie
تهیونگ یه پسر منزوی با اضطراب اجتماعیه که توی انزوای خودش غرق شده اما همه‌چیز با ملاقات غریبه‌ای تغییر می‌کنه... Pyscology, Romance, Comedy, Smut
Room No.0017🏥 by akidultSnow
#9
Room No.0017🏥by Snow ❄️🦋
-ببین چه‌قدر قشنگه! با ذوق به گلبرگ‌های سفید و نازک گلدون کوچیک و موردعلاقه‌م که لبه‌ی پنجره جا گرفته اشاره میکنم و باز هم لبخند بزرگی روی لبم نقش میبنده! همیشه این‌کار...