نامجون با وجود دو رگه بودنش به خاطر هوش بالاش کلانتر شهر کوچیکی اطراف کره میشه،چیزی که تا به امروز اتفاق نیوفتاده. همه با نامجون خوب بودن و دوسش داشتن بجز یه نفر.کیم سوکجین،تنها گنگستری که همه هیونگ صداش میزدن چون هرکار خلافی انجام میداد برای حمایت از مردم شهرش بود و فکر میکرد نامجون یه نجیب زادست که هیچ اهمیتی به مردم نمیده پس دائم اونو تهدید میکرد. در حالی که نمیدونست به چشم نامجونه بایسکشوال جین فقط یه بیبی بوی تخس عه...