چیزایی که باید بدونید!

707 187 50
                                    

این چپتر کمکتون میکنه داستان رو بهتر بفهمید
و گیج نشید♡


منظورت چی بود هری عضو مافیا نیست؟

واضحه. هری و دوستاش عضو مافیا نیستند. برای تفریح آدم نمیکشن. باند نیستن. دختر سناتور و بتلهام رو کشت چون یه هدفی پشتش داشت. هری سادیسم نداره و از کشتن آدما لذت نمیبره!

آماندا کی بود؟

آماندا مارتینز رئیس تیمارستانِ براونه.

کی لویی رو دزدید؟ چرا؟

آماندا . منتظر بهونه بود تا لویی رو آزار بده و لویی با اعتراض کردن این بهونه رو بهش داد.

چرا هری نفهمید لویی رو دزدیدن؟

چون بیرون بود. رفت سناتور رو بکشه.

چرا آماندا دور از چشم هری لویی رو دزدید؟ میدونه باهم یه گذشته‌ای داشتن؟

نه نمیدونه. دور از چشم هری این کار رو کرد چون فکر میکنه هری یه پزشک متشخص و منظم و کار بلده که از هیچ کدوم از اتفاقات براون خبر نداره.

زین و لیام این وسط چی می گن؟

پزشکن. تو براون کار میکنن با این تفاوت که همدست آماندا هم هستن. یعنی از تمام اتفاقات غیر انسانی که توی تیمارستان میفته با خبرن و توش دست دارن.

بنجامین کیه؟

همسر لویی.

هری چرا رفتار هاش ضد و نقیضه؟

بیماره. هری سرشاره از بیماری های روانی که دنبال درمانشون نرفته.

کلا چرا داستان پیچیده است انقدر؟

اتفاقا اصلا پیچیده نیست. تمام چیزی که خوندید این پایینه 👇🏻

ده سال پیش هری عاشق لویی ، صمیمی ترین و تنها دوستش میشه. طی اتفاقاتی که لویی مقصرشون بوده ، از هم جدا میشن. هری میمونه و بیماری هایی که رشد کردند و لویی میره پی زندگی و تحصیلش. حالا بعد از ده سال هری اتفاقی لویی رو توی تیمارستانی که واردش شده تا دوستش رو نجات بده میبینه. در حالی که لویی چیزی یادش نمیاد و حتی نمیدونه چرا بستری شده.
همه چیز توی تیمارستان براون عجیبه و اکثر آدم هایی که توی تیمارستان هستند ، حتی مشکل روانی ندارند!
هری تمام سختی هایی که کشیده رو از چشم لویی میبینه ولی منکر عشقش به لویی نمیشه. میخواد کمک کنه لویی گذشته اش رو به یاد بیاره و بعد ازش انتقام بگیره.

•  گریس کیه؟ چرا نایل و آدام نتونستن ببیننش؟

سوال اشتباهه! باید بپرسید گریس چیه. توهمه. توهم هری.

• چرا هری با دیوار دعوا میکرد؟

عدم تشخیص واقعیت از توهم.

• صداهای توی سر هری برای کیه؟

صدا ها اصلا توی سر هری نیست! صدا هارو از بیرون میشنوه. میبینه وسایل باهم حرف میزنن و تحقیرش میکنن. یا چیزهایی میشنوه ، حس میکنه و میبینه که اصلا وجود ندارن.

چرا هری وسط حرف هاش از این شاخه به اون شاخه میپره؟ این چه طرز دیالوگ نوشتنه؟!

تکلم و تفکر آشفته از علائم بیماری هریه.

• هی می گی بیماری هری بیماری هری ، چی هست مریضیش؟

لویی توی داستان براتون توضیح میده.
هم بیماری هاشو هم علائمش رو میگه و رفتار هاش رو تحلیل میکنه.

• اگه عاشق لوییه ، چرا وقتی میبینتش مثل بقیه عاشقا دست و پاش رو گم نمیکنه و یا چرا ابرازش نمیکنه؟

کاهش تعامل اجتماعی ، عاطفه ضعیف ، ابراز نکردن عاطفه از علائم بیماریشه.

تعریف این دوتا هم بدونید بد نیست:

هذیان (بیان غیرعمد درک نادرست از واقعیات)
 توهم (دیدن یا شنیدن غیرعمد چیزی که اساساً نبوده و نیست) 

سوالی دارید همینجا کامنت بذارید بهتون جواب بدم :))♡

Scream [L.S] *completed*Donde viven las historias. Descúbrelo ahora