مقدمه

2.1K 314 263
                                    


به انگشت کوچیک دست چپش نگاه کرد. نصفه بود! انگار قطع شده باشه. چشم هاش رو ریز کرد و به انگشت قطع شده‌ی مرد نگاه کرد. قدمی به جلو برداشت و این بار نگاهش چهره‌ی شخص رو هدف گرفت.

"چه بلایی سر انگشتت اومده؟"

مرد به سرعت دستش رو پایین آورد و وحشت زده اطراف رو نگاه کرد. اون دو توی یکی از اتاق های تیمارستان تنها بودند ، چه کسی میتونست این اطراف باشه؟ برای چی تا این حد ترسیده؟
چهره‌ی نگران و وحشت زده اش در ثانیه ای تغییر کرد. بی حسی مطلق چشم هاش ترسناک بود.

" داشتم پیاز خرد میکردم ، یهو بریدمش... از وسط!"

" چطور ممکنه توی پیاز خرد کردن انگشت کوچیکه ات رو قطع کنی؟ اصلا مگه چاقوش چقدر تیز بود؟"

دوباره وحشت زده اطرافش رو نگاه کرد. صداش رو پایین آورد و به لحن زمزمه واری گفت:

" هیشششش. این یه رازه.."

تحت تاثیر لحن فرد مقابلش ، اون هم زمزمه کرد

" حالا چرا نصفه بریدیش؟ چرا کامل قطعش نکردی؟"

لبخند زد. برعکس تمامی حالت هاش ، لبخند هاش دوست داشتنی بود.

" میخوای کامل ببرمش؟"

" این کارو برام میکنی؟"

" هر کاری برات میکنم"

________________________

سلامممم :)) چطورید؟

▫️من رو که میشناسید. احتمالا پابلیش کردن یه داستان همراه نوتایم بزرگترین اشتباه منه ولی خب...

▫️خب این همکاری جدید بنده با دوست عزیزم نفسه callmeblueoxygen

▫️اسمش اسکریم ، به معنای جیغه

▫️اصلا روی محور تاپ و باتمی نیست

▫️فکر کنم تا الان فهمیدید من نمیتونم مثل ادم تو به ژانر معمولی فف بنویسم😂
ژانرش :
روانشناختی _ راز آلود _ مهیج ( خیلی مهیج💀)

▫️روحیه اتون حساسه نخونید... البته اگر دارید نوتایم رو میخونید این براتون خیلیم شیرین خواهد بود😂

▫️تریلر و کست رو توی چپتر بعدی براتون قرار میدیم❤

▫️امیدوارم لذت ببرید❤

Scream [L.S] *completed*Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang