h

1.6K 374 44
                                    

taehyung

اخر هفته گذشت و حالا دوشنبه بود ، تهیونگ صدای دانش اموزایی که با صدای بلند حرف میزدن رو میشنید،

کنار جونگ کوک که با لبخند نگاهش میکرد نشست، "هی امروز دیر اومدی"

"یه مشکلی توی خونه داشتم" تهیونگ گفت و حرفش درست بود، از اون لحاظ که جین سر ماریو کارت با جیمین دعواش شده بود بخاطر اینکه جیمین زده بودش گریه افتاده بود

"اوه ، چیز بدی بود؟" لبهاش رو گزید، بنظر خیلی نگران بود اما تهیونگ فقط خندید

"چیز جالبی نیست" تهیونگ و جونگ کوک سرشو تکون داد

"برام تعریف کن"

پس اونا چند دقیقه درمورد علت تاخیر تهیونگ حرف زدن

-

یکم بعد هر دو بخاطر داستان ته میخندیدن،

"اون‌ پسره رو، دوباره داره با خودش حرف میزنه، بیچاره هیچ دوست واقعی نداره"

•••

تل می یور حدس

ᴇᴜᴘʜᴏʀɪᴀ |ᴋᴏᴏᴋᴠWhere stories live. Discover now