دیگه نمیتونم
متاسفم
واقعا معذرت میخوام
نه فقط از تو
بلکه از هرکسی که توی زندگیمه
پدر و مادرم
دوستای دانشگاهم
یونگی هیونگ
و مخصوصا از تهوون
هر کسی که این نامه هارو پیدا کرد، بهش بگید که عاشقش بودم.
براش بهترین آرزو هارو دارم
و من از تو معذرت میخوام
میدونم این اشتباه بود و جبران ناپذیر
ولی هیچوقت از دوست داشتنت دست نمیکشم
و نمیتونم این کار رو بکنم.
نمیتونم دیگه با این درد زندگی کنم.
عاشقتم کیم تهیونگ
هیچکس نمیتونه مثل من و به اندازه من دوستت داشته باشه
من با عشق تو خواهم مرد
چون
جهنم توی عاشقت بودن در خواب و راه رفتن به تنهایی بود.
YOU ARE READING
Empty Promises | Translated
Fanfictionمتاسفم که به اندازه کافی زیبا نبودم متاسفم که به اندازه کافی شیرین نبودم متاسفم که به اندازه کافی مهربون نبودم متاسفم که به اندازه کافی دوست داشتنی نبودم... متاسفم برای خودم بودن ! ولی عزیزم، تو قول دادی که هیچوقت ترکم نکنی -VKOOK- |mpreg |top...