خسرو شهریارِ پلاسیده با صفتِ کژ و‌مژ

15 4 7
                                    

دارم سعی میکنم جملهٔ "این مزخرفه و من ازش خوشم نمیاد"
رو مچاله کنم و بجاش بنویسم "شاید به نظر بعضی قشنگ باشه،ولی تایپ من نیست"
اینجوری کاغذم کمتر حرومِ دستای من میشه
میدونی چی میگم؟
حداقل مردم فکر میکنن ادمِ « با فرهنگی» بودم
میگیری چی میگم؟
لال بودنم که باعثِ «کمتر گوه به نظر رسیدن» نمیشه
نه من لال نیستم
این یه فعل خود خواسته اس
آدم درِ سطل اشغالومیبنده دیگه نه؟ بالاخره بوش پژولیدت میکنه!
اطرافیانم که به کَژمَژ بودنم اقرار میکنن
حالا چه صد جور کتاب،مثلا سنگرِ ذهنِ معلولم باشه؛چه مغزم لختِ لخت روی میز بشینه و به عنوان تک دیکتاتورِمحضِ بدنم دستور صادر کنه
اسمشو گذاشتم خسرو شهیار
مغزمو میگم
دنبال دلیلی؟نباش
این فقط یه تقلیده
از یه عجیب المعز که انتظارِ یه دلیل منطقی و استدلال عقلانی نمیشه رفت.! میشه رفت؟
من اگه جای تو بودم میرفتم
مامان و همسایه و بقال سرِکوچه و این و اونم میرفتن
خودمم اگه خودم‌ بودم میرفتم
دارم میرم؛میای برسونمت؟

opacityWhere stories live. Discover now