6

682 73 9
                                        

بدنمو جمع میکنم گوشه اتاقم ، به سیگاری که دیگه اخراشه خیره میشم و پک محکمی بهش میزنم. به ساعت خیره میشم... هنوز زوده... عصبی پامو تکون میدمو ته سیگارو زیر کفشم له میکنم.

با ضربه سنگی که به پنجره اتاقم میخوره به سمتش هجوم میبرمو بازش میکنم
+ خدای من لیندا! مگه قرن نونزدهه از گوشیت استفاده کن

لباشو بهم فشار میده و چشماشو میچرخونه
- میزاری یکم خوش بگذرونم یا همش قراره مثل پیرزنا نق بزنی؟

دستمو دور دستگیره تکیه گاه میکنم و با قرار دادن پام روی شاخه درخت بعد دو ثانیه میپرم روی زمین و میزنم روی شونش
+ بریم؟

متعجب نگاهم میکنه
- وات د فاک ممکن بود پات بشکنه احمق
قیافه یه حرفه ایو به خودم میگیرم
+ داداشتو نشناختی هنوز؟
زبونشو در میاره و بعد از گفتن "فاک یو" میره سمت دوچرخم
- کلاه ایمنی‌ کو؟
سوار میشم و بهش اشاره میکنم تا زودتر جنازشو تکون بده
+ کلاه ایمنی مال بچهاست.. زودباش داره دیر میشه

فحشی زیر لب میده و بعد از نشستن پشت دوچرخه محکم کمرمو میگیره
- جان مادرت ساشا.. من هنوز ارزو دارم!
ووسی زیر لب میگم و راه میوفتم سمت خونه براون.

تا کی میخوای ازم فرار کنی؟ هرچقدر دور شی سرعتمو بیشتر میکنم ، هرچقدر فرار کنی بیشتر دنبالت میکنم ، مدهتر این بار سرنوشتشو خودش مینویسه... مدهتر این بار کسیه که دنیاشو ول میکنه و میره دنبال آلیسش... تو برای با من بودن نیاز به خرگوش و کیک جادویی نداری! فقط دیوونه باش و همراهم برقص ، آلیسِ من همین کافیه تا دنیارو برات تبدیل به مهمونی چای کنم... همین کافیه...

My Mad Hatter "2 [LGBT]Where stories live. Discover now