2

1.2K 103 16
                                    

وزنمو روی صندلی انداختم ، دردمو هم میتونی تحمل کنی؟ احساساتمو چی؟

+ با دکترت صحبت کردم ، میگه تا یکی دو هفته دیگه میتونم برت گردونم خونه .

زمزمه کردم : مشکلی نیست ، من منتظر میمونم .

پاکت شیری که برام خریده بود رو باز کردم .

+ میدونی داشتم فکر میکردم شاید بهتر باشه اسباب کشی کنیم .

شیر توی گلوم گیر کرد ، مامان میزد توی کمرم و زیر لب تکرار میکرد خوبی؟!

نه

نشست سر جاش ، ادامه داد : بعد از تموم این اتفاقات دیگه توی این محله ... نه ... میریم یه شهر دیگه .
اگه رزی هنوز اینجا بود چی ، اگه تموم این مدت منتظرم بود چی ؟

توهم توهم
تخیل تخیل
ساکت شو! تو هیچی نمیدونی.
اینکه قالت گذاشت و رفت؟ هاهاها! حتما شوخیت گرفته .
خفه شو ، خفه شو خفه شو خفه شو!

مامان ترسید ، مامان عقب رفت . نگهبان دستم رو گرفت و گفت برای امروز کافیه . مامان ترسید ، از من ترسید . تو هم ازم میترسی؟ اگه بفهمی دوماه اخیر رو توی آسایشگاه سر کردم ردم میکنی؟

تو یه احمقی ، بدبختی که فقط بلده حقیقت رو پس بزنه . به درد هیچی نمیخوری ، چرا مامانت فقط ولت نمیکنه اینجا تا بمیری؟

افتادم روی تخت ، اما داد نزدم . من به اینجا تعلق ندارم ، اینکه با اینجا موندنم مخالفت نکردم دلیل نمیشه بهش باور داشته باشم .

بلند شدم و یه برگه از روی میز برداشتم . یعنی چی پوشیدی ؟ موهاتو بافتی یا باز گذاشتی ؟ شامپوی گل یاسمن ات رو استفاده کردی ؟
بهت نگاه کردم ، چقدر متاسفم که نمیتونم همونطوری که هستی به تصویرت بکشم . همون قدر بی نقص و زیبا . تا برم به تموم دنیا نشونت بدم و بگم که مال منی .

بولشت!
ساکت شو .

کاغذ رو گذاشتم کنار بقیه پرتره هات . حتما حس خوبیه خطی باشی که صورت تو رو تشکیل میده .
قبلنا جلوم میشستی تا بکشمت ، قبلنا .

کاش میشد ماشین زمان بسازم ، برگردم به گذشته و بیشتر ببوسمت ، بیشتر در آغوشت بگیرمو توی گوشت زمزمه کنم که مال منی .

گذشتها گذشته . شاید اونطوری پیشم میموندی ، شایدم نه؟
*For my A.H*

My Mad Hatter "2 [LGBT]Où les histoires vivent. Découvrez maintenant