3

921 99 40
                                    

چراغ قرمز شد و مامان ماشین رو نگه داشت .
رو به روش رو نگاه میکرد . استرس گرفته بود ، از فشاری که به فرمون ماشین میداد معلوم بود .
- اگه کسی چیزی گفت جواب شونو نده .

سرمو تکون دادم : نمیدم.

هیچوقت ندادم .

بعد از چند ثانیه گفت : میدونی که من دوستت دارم و-

+و هرکاری که میکنی برای محافظت کردن از منه ، میدونم مامان، میدونم ‌.

نفسشو بیرون داد : ببین ساشا

+ نه تو ببین ، من هیچ مخالفتی با تصمیماتت نکردم چون برام مهم نبود ، تنها چیزی که ازت میخام و انتظار دارم که درک کنی دخالت نکردن بین من و رزیه ‌.

داد زد : اون نابودت کرد !

+ اون هیچ کاری نکرد .

- نمیبینی چه بلایی سرت اورده؟ تا قبل از اون حتی لبتم به سیگار نخورده بود !

چرا ، خورده بود . من چند ساله که سیگار میکشم ، شاید فقط توی مخفی کاری خوبم؟ نه . شاید تو خیلی وقته که حواست به من نیست .

+ فقط همین یه بار ، ازت خواهش میکنم بهم گوش کن .

نه .

- باشه .

نمیبینی مامان ؟ من ادم راحت طلبی ام . چرا وقتی میتونم با دروغ این مکالمه ازار دهنده رو تموم کنم ، به جاش بحث کردن باهات رو ادامه بدم؟

+ خوبه .

یکی دیگه از چیزایی که تو هیچوقت نفهمیدی نیاز من به رزی بود ‌. شاید بهتر قبل از تصمیم گرفتن برای دخترت، سعی کنی اونو کامل بشناسی .

- پیاده شو ساشا ، حرفمو یادت نره .

یکی از بچه های کوچیک توی خیابون به دوستش گفت : این همون همنجسگراهست مگه نه؟ مامانم گفت عقلشو از دست داده و اگه دیدمش نزدیکش نشم .

حرومزاده ی کوچولو

سرعتمو بیشتر کردم ، نصف مردم این شهر بویی از شعور نبردن .

کولمو انداختم روی تختم ، اتاق بوی گردوخاک میده ‌. احتمالا تمام مدتی که نبودم کسی پاشو اینجا نزاشته .

در کمدم رو باز کردم ، یه کاغذ افتاد روی زمین .
" برای ساشا"

این دست خط ...

مامان در اتاقو باز کرد : همبرگر میخوری یا پیتزا؟ حتما گشنته .

نامه رو پشتم قایم کردم : د-دارم لباس عوض میکنم الان میام ‌.

کاغذ رو بین لباسا مخفی کردم ، اون دست خط ... دست خط رزی بود .

My Mad Hatter "2 [LGBT]Where stories live. Discover now