*******************
تهیونگ با خجالت اون تخته رو بالا گرفت و صداش رو مثل جیمین بلند کرد:
تهیونگ_تیم ما برندست!توپ تانگ فشفشه جیهوپ برنده میشه!
جیمین برخلاف تهیونگ با تمام وجودش داد میزد.
دم گربه ایش با هیجان بالا پایین میشد و مسیر نگاهش سمت اون انسانی بود که با تمام سرعت می دویید و توپ رو سمت دروازه میبرد.
جیمین با ذوق سمت تهیونگبرگشت:
جیمین_خیلی جذابه،اوه خدای من...نمیتونم تحمل کنم.
تهیونگ سری به نشونه ی تاسف برای دوستش تکون داد.
فاز جیمین رو درک نمیکرد.
اون هیبرید گربه به قدری مظلوم دیده میشد که هر کسی تو دیدار اول تصور میکرد حتی معنی کراش رو هم نمیدونه اما واقعیت یه چیز دیگه بود.
تهیونگ حاضر بود قسم بخوره دوستش به اندازه ی موهای سرش با هیبرید ها دوست شده و حتی رابطه داشته!
و الان هم رو اون انسان بیچاره کراش داشت و با چشم هاش شرورانه نگاهش میکرد.
متاسفانه جیمین وقتی درگیر کسی میشد تا به دستش نمی آورد دست برنمیداشت و الان تهیونگ کمی براش نگران بود چون شنیده بود اون بازیکن انسان خودش دوست دختر داره و دوستش هم داره.
YOU ARE READING
𝑩𝒂𝒃𝒚 𝑻𝒊𝒈𝒆𝐫 & 𝑩𝒖𝒏𝒏𝒚
Fanfiction°°°°°°°°°°°°°°°° ☘︎ 𝐵𝐴𝐵𝑌 𝑇𝐼𝐺𝐸𝑅 & 𝐵𝑈𝑁𝑁𝑌 ☘︎ جایی که دو تا هیبرید خرگوش و ببر تصمیم میگیرن با هم جفت بشن💞 °°°°°°°°°°°°°°°° 𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒: 𝐾𝑂𝑂𝐾𝑉.𝑉𝐾𝑂𝑂𝐾. 𝐺𝐸𝑁𝐷𝑅𝐸: 𝑅𝑂𝑀𝐴𝑁𝐶𝐸 , 𝐹𝐴𝑁𝑇𝐴𝑆𝑌 , 𝐹𝐿𝑈𝐹𝐹. 𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟: @𝐼...