به بازتاب تصویر خودش توی آینه نگاه میکرد.
بعد از ماه ها بالاخره لباس به تن کرده بود،احساس غریبی بهش دست میداد توی این پیرهن مشکی و شلوار خاکستری رنگ .
_اماده ای؟
نگاهش به عقب برگشت،پیرمرد برعکس بک لباس های مجلل و گرون قیمت تری به تن کرده بود. ترکیب کت و شلوار شیری رنگ و کروات شرابی واقعا نایاب و چشمنواز بود .
بک سرش رو به نشونه تایید تکون داد .
پشت سر جینهو قدم برمیداشت و با دقت به اطراف نگاه میکرد.
برعکس جهنمی که ماه داخل زندانی بود اینجا شبیه یک هتل پنج ستاره بنظر میرسید؛کاغذ دیواری هایی طلایی رنگ و فرش قرمزی که سراسر راهرو پهن شده اونجا رو کاملا با طویله ای که توش زندگی میکرد متفاوت کرده بود .
سالن رو طی کردن و جلو آخرین اتاق ایستادن. درب بزرگ حکاکی شده اون رو از بقیه اتاق ها متمایز میکرد.
پیرمرد در رو باز کرد و داخل شد .
بالای سر چان ایستاده بود و به جسم بی جونش نگاه میکرد.
خون زیادی از دست داده و رنگ تمام فرش سفیدی که زیر پهن بود رو به سرخ تغییر داده بود .
چند دقیقه توی همون حالت ایستاده و فقط تماشا کرد .
+نفس نمیکشه.
آروم لب زد .
پیرمرد رو یکی از مبل های داخل اتاق نشست و سیگارش رو از داخل جیب کتش بیرون اورد .
_مرده که نفس نمیکشه.
+تو کشتیش.
اولین کام رو عمیق از سیگارش گرفت و دودش رو توی سینه اش حبس کرد.
_اره.من کشتمش،مشکلت رو با حروم کردن چهارتا گلوله حل کردم .
رنگ نگاه بک فرق کرد،خونی شد،خشم زبانه میکشید از مردک هایی که از شدت عصبانیت میلرزیدن.
دست هاش مشت شد،اینقدر محکم که ناخن هاش توی گوشت دستش فرو رفتن .
دندان هاش رو محکم بهم میفشرد تا مبادا نعره ای که توی گلوش حبس شده آزاد بشه .
صدای پوزخند جینهو سکوت کوتاه اتاق رو شکست .
_هیچی بهتر از یک سیگار بعد از کشتن یک حرومزاده نیست.
بلاخره همه چی تموم شد خودداری تمام شد .
بک با قدم هایی بلند به سمت پیرمرد قدم برداشت .
فرصت هیچ واکنشی رو بهش نداد .
دست رو گردن جینهو گذاشت و با تمام توان فشرد،صدای له شدن استخون ستون فقرات رو میشنید.
YOU ARE READING
KATANA (SEASON1)
Fiksi PenggemarName: KATANA Couple: #Chanbaek #OtherExoCouples Genre: #NC+21 #Smut #BDSM #DARK writer: #Baran & Aslan Teaser: ◐| بـیون بکهیون یکی فعـالترین افسرانپلیس کی فکرشو میکرد دست و پاهاشو به تخت ببندن و به نوبت بهش تجاوز گروهی کنن بیهوش بود،حتی به یاد ند...