آهنگِ این پارت رو گوش بدید حتما.
Find you - Ruelle
___________________________________
نقطهٔ پایانی برای من و تو وجود نداره.
ما تا ابد ادامه خواهیم داشت.شاید در کالبد دو انسان دیگه، یا ممکنه من بذر باشم و تو خاک. بذری که در اعماقِ خاک کاشته میشه، ریشه میزنه و جوانه میده.
ممکنه تو باران باشی و من گل تا بیاری روی گلبرگ هام، ممکنه من ابر باشم و سایهٔ بالای سرت در گرم ترین روزهای سال.
اما بهت قول میدم که این پایان ما نیست.روزی میرسه که دنیا مارو با لبخند های درخشانمون بدرقهٔ راه سعادت میکنه.با غم به پرتره ای که از تو کشیده بودم نگاه میکنم.ای کاش میشد تو رو مثل واقعیت همانقدر زیبا و دلنشین به تصویر بکشم اما تو میدونی که دست هام برای این کار کافی نیستن.
تمام مدتی که از من خواستی خوب نگاه کنم،این کار رو به بهترین نحو انجام دادم.
تو رو خوب به خاطرم سپردم،
چشمهای سبز رنگ و گونه های براقت که با هر لبخندت فرو میرفتن،
دست هات،ابریشم طلایی رنگ موهات...
اون ها خیلی زیادن،حتی زبانم هم از توصیف تو قاصره شاید بخاطر همین بود که هیچ وقت تو رو در نوشته هام به حد کافی توصیف و ترسیم نکردم.اما زیبایی تو به حدی بود که انگار از بهشت سقوط کرده بودی میون سیاهی آدم ها تا فقط دنیای منو بهار کنی و اجازه بدی قلبم رو حس کنم، و اون پیچک سبزی رو که به دورش پیچیده رو هر روز با یاد تو آبیاری کنم.
این آخرین دست نوشته های من برای تو هستن. من تو رو به باد میسپارم هری عزیزم.چون مطمئنم اون مراقب تو خواهد بود.لطفا نفس بکش هری،چون تنها چیزی که من رو زنده نگه میداره تصورِ اینه که باد تنفس تو رو به ریه هام میرسونه.
از حالا به بعد بی تو بهاری در کار نیست و حتی پاییز و زمستانی هم نیست.
فصل ها،روزها لحظه ها و ثانیه ها بی تو معنی خودشون رو از دست دادن...
تا وقتی که تو برگردی.- l will find you...
YOU ARE READING
SPRING [L.S]
Fanfiction[Complete] •short story [کاش بهت میگفتم.میگفتم که من رو نفس بکش هری؛ طوری که انگار هیچ وقت قرار نیست بازدمی در کار باشه.من رو حبس کن درون ریه هات.میبینی که بعد چطور ریشه میزنم و گل میدم و تنت رو زنده نگه میدارم.] ⚠️اگر فکر میکنید داستان های غمگین با...