liampayne : زینی؟ سه هفته گذشته
Zayn : متاسفم لیوم. پدر و مادرم تصادف کردن و فکر کنم باید...تا آخر هفته بردفورد بمونم
liampayne : آو...متاسفم زینی. نمیخواستم تحت فشار بزارمتZayn : مشکلی نیست لیام. به هر حال غیبتم طولانی شده
liampayne : میام بردفورد
Zayn : ...آره
Zayn : صبر کن! چی؟؟
Zayn : لیام واقعا نیاز نیست
liampayne : من میخوام بیام زینی. نمیتونی جلوم رو بگیری
Zayn : من نمیخوام اذیت بشی
liampayne : میبینمت زینی❤️
Zayn : مرسی لیوم💛
.
.
.
پیش به سوی دیدار زیام؟مایل به تمایل؟
عجبببببب😂😂😂
اوکی این پارت زیاد چیزی نداشت ولی خب
ووت شما باعث امید دادن به نویسنده میشود🙂
قلبای خوشگل بهتون💜🌈