باز یه روز کسل کننده دیگه روزای تکراری لباس مرخرفه مدرسه مرخرف تره "چانگهان" رو پوشیدم وارد سالن خونه شدم بابام مثل همیشه سفر کاری بود مادرمم مثل همیشه پیش یکی بود تا نیاز هاشو برطرف کنه دیگه عادی شده این چیزا برام از خونه زدم بیرون امروز حوصله رانندگی ندارم پس پیاده راه افتادم سمت مدرسه حدود یک ربع بعد رسیدم مثل همیشه زود اومدم تا وارد کلاس شدم کلاس رفت رو هوا خب عادی این موضوع من کیم تهیونگ جذاب ترین پسر مدرسه و البته پولدار ترین پسر مدرسه کیه که نخواد با من باشه؟ اما من اهمیتی به این هرزه ها نمیدم ناظم وارد کلاس شد
&خب بچه ها آقای "چوی" دیگه از این به بعد نمیان و ما بجاشون معلم جدید براتون گذاشتیم امید وارم سال خوبی در کنارش داشته باشید
همه بچه های کلاس اعتراض کردن خب حقم داشتن آقای چوی مرد پیری بود که اصلا تو کلاس حواسش به شیطونیای بچه ها نبود اما با ورود استاد جدید فکم قفل شد
موهای لخت صورتی فاک اون لبای پفکیش قد نسبتا کوتاهش، اوه مای فاک اون کت و شلوارش که انگار مخصوص خودش دوخته بودنش لعنتی این از من کوچیک تره که
Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou mettre en ligne une autre image.
(استایل استاد پارک 🤤)
با صداش به خودم اومدم اوه چقدر صداش لطیفو قشنگه
+خب سلام من پارک جیمینم استاد جدید ریاضیتون،18 سالمه و خب از خیلیاتون کوچیک ترم مطمئنن اما استادتونم پس راعایت کنین رفتاراتونو
خیلی جدی حرفاشو بیان کرد، خب من درست میگفتم یک سال ازش بزرگترم ولی فاک صداش اه مطمئنن قشنگ ترین صدایی که شنیدم . . . خب چند ماه از اومدن استاد پارک گذشته و فن گرلای من کمتر شدن چرا؟خب جوابش معلومه فنای اون شدن همچی توی این چند ماه تغییر کرده منی که از ریاضی متنفر بودم الان عاشق درس ریاضیم عام ببخشید اصلاح میکنم عاشق معلم درس ریاضیم اره این درست تره من تو نگاه اول قلبمو دادم به پارک جیمین
+آقای کیم میشه این مبحثو توضیح بدین؟
اوه شت انقدر به این بشر فکر کردم یادم رفت الان تو کلاسش نشستم اه
_عام استاد خب...عم داشتم فکر میکردم نشد
کلافه دستشو کشید تو موهای صورتی پشمکیش
+دقیقا به چه موضوع مهم تری از درس من فکر میکردی؟
دلمو و زدم به دریا خب چی میشه همه بفهمن من گیم؟ و عاشق و مجنون معلمم شدم؟
_خب راستش داشتم به شما فکر میکردم
تکخنده حرصی کرد
+بعد کلاس شما میمونی
_چشم
کلاس تموم شد....
+دقیقا به چیه من فکر میکردی کیم تهیونگ؟
خیلی یهویی دستمو دور کمرش حلقه کردم و چسبوندمش به دیوار همینطور شوک کارم بود
_داشتم به این فکر میکرد طعم لبات چجوری؟یا اینکه اولین سکسمون کجاست هوم یا به این فکر میکردم که مراسم ازدواجمون کجاس
با کوبیده شدن لباش رو لبام حرفم ماسید تو دهنم و بعله اینجوری شد اولین سکس ما توی کلاس الف تو مدرسه چانگهان.....
با اون شکم بزرگش داشت ریاضی درس میداد سه سال از اون ماجرا گذشته بود و من بعد دوسال و خورده ای رفتن و اومدن مادرشو راضی کردم که باهم ازدواج کنیم و الان سر کلاس همسرم نشستم که فندوق من تو شکشه البته بگم که بچه های کلاس نمیدونن ما ازدواج کردیم یا اصن با همیم ولی امروز قرار شده جیمین این موضوع رو بیان کنه
+خب بچه ها درس تمومه اما میخوام چند کلمه ای باهاتون حرف بزنم اولیش اینکه بنده گی هستم
همه بچه ها شوک شدم
٪استاد دوست پسرم دارید؟
یه دختر که به نام هواسا بود از ته کلاس گفت
جیمین تک خنده ای کرد
+خب راستش من ازدواج کردم با یکی از همکلاسی های خودتون
همه به هم دیگه نگاه میکردن تا بفهمن همسر استاد جذابشون کیه چون نمیخواستم بیشتر این موضوع طول بکشه خودم بلند شدم
_انقدر به همدیگه نگاه نکنید اون طرفی که دنبالشید منم
با قدم های بلند رقتم کنار جیمین وایسادم
#برگاممممم بچه هم دارید؟؟؟
هودیه گشاد جیمین که مانع نشون دادن فندوقمون میشدو از پشت کشیدم و شکم برجسته جیمین معلوم شد و جیغ بچه ها رفت رو هوا
هه بله من کیم تهیونگ تونستم دل جذاب ترین استاد سئولو ببرم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با اینکه به شرت نرسید اما آپ کردم 😑
