شروع دوباره

((1))

Jungkook:

دوباره دلتنگش شدم نمیدونم چرا ولی هر روز صبح با فکر اینکه دوباره بغلم ببینمش چشمام رو باز  میکنم ولی بازم نیست

با چه سختی که بود بلند شدم اومدم شرکت و دوباره رو اون میز لعنتی همیشگی نشستم
خیلی خستم نه از لحاظ جسمی از لحاظ روحی خستم میخوام برم پیش عزیزترینم دوست دارم دوباره بیاد پیشم دوست دارم برم به زمان گذشته و نزارم ترکم کنه

دوباره موبایلم رو گرفتم اولین چیزی که دیدم عکس عشقم بود که الان ترکم کرده

اون خیلی بی رحم بود که من رو ت ک کرد با اینکه میدونست چقدر بهش وابستم

رفتم تو گالری موبایلم و دونه دونه عکس هاش رو مرور کردم