جیمین:صبح زود بلند شدم چون باید برم خونه جيون
لباسم رو پوشیدم یه تیشرت مشکی و شلوار مشکی با یه پیرهن سفید و کتونی رنگ مشکی و سفید
موهای زردم رو روی پیشونیم ریختم و عطر هلوییم رو زدم مجبور شدم بخاطر رییسم چون از دیروز یه جورایی از بوم خوشش نیومده بود عطرم رو تغییر بدمرفتم سمت یخچالم ناهارم رو که از دیشب آماده کرده بودم برداشتم
صدای زنگ در اومد و منم سریع از خونه زدم بیرون
جلو در راننده نه چندان پیر وایساده بود< سلام من راننده آقای جيون هستم و دنبال شما اومدم تا بریم به خونه ایشون
+ بله منم پارک جیمینم تورو خدا با من راحت باشید
< باشه پسرم آماده ای؟
+ بله
نشستیم تو ماشین و راننده حرکت کرد
< راستی تو هم میتونی من رو اجوما صدا کنی
+ باشه هر چی شما بگید اجوما
< چند سالته پسرم؟
+ من 23 سالمه
< خیلی جوونی
+ من مجبورم کار کنم تا خرج خودم رو در بیارم
تا یک سال پیش مادر و پدرم تو تصادف مردن
منم پیش مادربزرگم توی بوسان زندگی میکردم تا اینکه خواستم مستقل باشم و رو پای خودم وایسم از پیش مادربزرگم رفتم و اومدم سعول واسه کار& راه زیادی رو پشت سر گذاشتی پسرم امیدوارم بقیه زندگیت رو موفق باشی
+ ممنونم
رسیدیم جلو خونه ی جيون خونه که چه عرض کنم بهتره بگم عمارت از بس خوشگل و بزرگ بود
رفتم خونه و دوباره فکم افتاد داخل خونه حتی از بیرون هم قشنگ تره سمت آشپزخونه بزرگ خونه رفتم و مشغول درست کردن آب میوه شدم
جیسو بهم گفته بود تا حتما باید آب خود میوه رو بگیرم و از بیرون آب میوه نخرمیخچال رو باز کردم و واییی یخ چال واقعا پر پر بود تصمیم گرفتم آب پرتقال درست کنم پس چند تا پرتقال از یخچال درآوردم و تو دستگاه مخصوصش گذاشتم تا آبش رو بگیرم (( اممم من اسم این دستگاه رو نمیدونم هرکی میدونه اسمش رو تو کامنت ها بهم بگه تا منم بفهمم))
آب پرتقال رو گرفتم و صبحانه رو هم جور کردم
خاستم برم بیرون پیش راننده و همین که برگشتم پشتم رییس رو روبروم دیدم+ اممم سلام من..صبحانتون رو درست کردم
- اممم باشه تو برو تو ماشین منم میام
+ باشه
رفتم بیرون یعنی چی؟ بازم از عطرم بدش میاد
تو ماشین نشستم کنار راننده