جنگکوک:-من خون آشامم
+ منظورت چیه؟
- ببین جیمینا شاید باور نکنی ولی من یه خون آشامم نه تنها من بلکه تهیونگ و هیونگها هم خون آشامن
+ تو سرت به جایی خورده؟
- نه جیمینا من واقعا یه خون آشامم اگر باور نمیکنی بهت ثابت میکنم
یکم عقب رفتم و چشمای قهوه ایم به رنگ قرمز دراومد و دندونای نیشم هم تیز تر و بلندتر شدن
یکم ترسید و رفت عقب تر ولی همون لحظه رفتم دستش رو گرفتم و به خودم نزدیکش کردم- جیمینا نترس من آسیبی بهت نمیزنم
+ این غیر ممکنه
- اره جیمینا ولی واقعیه
+ چطور بهم حمله نکردی؟
- چون تهیونگ خون تو رو برام میآورد اگه یادت باشه تهیونگ هفته پیش ازت خون گرفت گفت که بخاطر کاره ولی در واقع اون خون رو برای من آورد
+ مگه تو دندون نیشت کمکت نمیکنه یعنی منظورم مگه از دندونات برای مکیدن خون استفاده نمیکنی
دستش رو کشیدم رفتم سمت اتاق کارم اومدیم داخل اتاق و در رو بستم باهم روی مبل نشستیم
بهم زل زده بود و منتظر جواب سوالش بود- ببین عزیزم من نمیتونم از دندون نیشم استفاده کنم چون یک اصیل زادم
اصیل زاده ها اگر کسی رو گاز بگیرن اون آدم تبدیل به یک خون آشام میشه ولی نجیب زاده ها میتونن گاز بگیرن چون اونا قدرت تبدیل کردن رو ندارن
و تهیونگ هم جز این نجیب زاده هاست+ پس هیونگ هات چی؟
- هیونگ ها مثل من یک اصیل زادن و میتونن از خون همدیگه بخورن تا تشنگی شون بر طرف بشه
ولی من تا حالا کسی رو گاز نگرفتم و نمیخوام این کار رو بکنم نمیخوام زندگی یکی دیگم مثل من خراب بشه درسته که ما جاویدانه هستیم ولی فکر کن که از خون دیگران برای زنده موندن بخوری
خیلی سخته که به یکی دیگه برای بر طرف کردن گرسنگیت آسیب بزنی+ عکس اون دختر چی که توی لپتابت بود؟
- اممم..اون دختر همسرم بود
+ همسرت بود؟ چه اتفاقی واسش افتاده؟
- اون تصادف کرد خودمو رسوندم بیمارستان ولی تا اینکه رسیدم اون مرد
+ متأسفم
- تقصیر تو نیست
+ من خیلی شبیه اونم درسته؟
- اره انقدر شبیه هستی که دفعه اول تو رو باهاش اشتباه گرفتم
تق تق
صدای در باعث شد بحثمون ادامه پیدا نکنه و به در نگاه کنیم تهیونگ اومد داخل یکم بهمون خیره شد