((3))

369 81 10
                                    


جنگکوک:

عصبانی بودم من چرا باید این حرف رو میزدم من که از بوی جنا خوشم میاد وایسا ببینم جنا که همیشه بوی توت فرنگی میداد چرا دارم به بوی هلو و نعنایی عکس العدل نشون میدم عجیبه شاید چون واقعا از این بو بدم میاد

تقه ای به در خورد و ته اومد داخل

= یه سورپرایز برات دارم ببین کی اومده؟

از در کنار رفت و هیونگ هام ظاهر شدن

# مرتیکه حسابی نمیگی ما از نگرانی میمیریم چرا بهمون سر نزدی؟

بلند شدم رفتم نامجون هیونگ رو بغل کردن

- ببخشید هیونگ ولی شما باید میومدی نه من

€ یااااا این چه طرز حرف زدنه؟ مثلا هیونگات هستیم

از بغل نامجون اومدم بیرون و سوکجین رو بغل کردم

- ببخشید هیونگ

€ بخشیدم

$ مثل اینکه این وسط من اضافی ام برو اونور جین میخوام دونسنگم رو بغل کنم

€ یااااا من هیونگ تو ام هستم هوسوکا

خندیدم از بغل جین اومدم بیرون و هوسوک من رو بغل کرد

$ میدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود؟

- ببخشید هیونگ من داغون شده بودم

# آنقدر اذیتش نکنید

€ خسته شدم تا کی میخوایم بایستیم بریم بشینیم دیگه

هممون رفتیم رو مبل اتاقم نشستیم و تهیونگ اتاق رو ترک کرد و مارو تنها گذاشت

- خب از خودتون بگید هیونگ چطور بود اونور آب؟

€ خیلی خوب بود

$ اینو میگی چون اون دوست پسر پرفسورت زبان بلد بود نظر منو بخوای اصلا افتضاح بود دیگه غلط بکنم برم بیرون از کشورم

€ هی هی هی یکی اینجا داره به دوست پسرم حسودی میکنه

$ حسودی چرا وقتی از یه سریال رفته زبان یاد گرفته اینجوری باشه منم میرم ده تا سریال میبینم ده تا زبان یاد میگیرم

€ برو ببین ولی فکر نکنم اون مغز فندقیت بتونه زبان یاد بگیره به نظرم تلاش نکن یاد بگیری میترسم همین زبان مادریت هم یادت بره

$ یااااا

من و نامجون داشتیم به بحث اون دوتا میخندیدیم
که تقه ای به در خورد و یکی از کارمند ها اومد داخل

* اممم رییس مثل اینکه بد موقع مزاحم شدم

- نه اگه کارت کوتاهه بگو گوش میدم

* اممم یکی از سهامداران واسه جلسه تشریف آوردن

- اووو جلسه رو کلا یادم رفته بود راستی چرا منشی خودم نیومد بهم یاد آوری کنه

شروع دوباره Where stories live. Discover now