جنگکوک:عصبانی بودم من چرا باید این حرف رو میزدم من که از بوی جنا خوشم میاد وایسا ببینم جنا که همیشه بوی توت فرنگی میداد چرا دارم به بوی هلو و نعنایی عکس العدل نشون میدم عجیبه شاید چون واقعا از این بو بدم میاد
تقه ای به در خورد و ته اومد داخل
= یه سورپرایز برات دارم ببین کی اومده؟
از در کنار رفت و هیونگ هام ظاهر شدن
# مرتیکه حسابی نمیگی ما از نگرانی میمیریم چرا بهمون سر نزدی؟
بلند شدم رفتم نامجون هیونگ رو بغل کردن
- ببخشید هیونگ ولی شما باید میومدی نه من
€ یااااا این چه طرز حرف زدنه؟ مثلا هیونگات هستیم
از بغل نامجون اومدم بیرون و سوکجین رو بغل کردم
- ببخشید هیونگ
€ بخشیدم
$ مثل اینکه این وسط من اضافی ام برو اونور جین میخوام دونسنگم رو بغل کنم
€ یااااا من هیونگ تو ام هستم هوسوکا
خندیدم از بغل جین اومدم بیرون و هوسوک من رو بغل کرد
$ میدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود؟
- ببخشید هیونگ من داغون شده بودم
# آنقدر اذیتش نکنید
€ خسته شدم تا کی میخوایم بایستیم بریم بشینیم دیگه
هممون رفتیم رو مبل اتاقم نشستیم و تهیونگ اتاق رو ترک کرد و مارو تنها گذاشت
- خب از خودتون بگید هیونگ چطور بود اونور آب؟
€ خیلی خوب بود
$ اینو میگی چون اون دوست پسر پرفسورت زبان بلد بود نظر منو بخوای اصلا افتضاح بود دیگه غلط بکنم برم بیرون از کشورم
€ هی هی هی یکی اینجا داره به دوست پسرم حسودی میکنه
$ حسودی چرا وقتی از یه سریال رفته زبان یاد گرفته اینجوری باشه منم میرم ده تا سریال میبینم ده تا زبان یاد میگیرم
€ برو ببین ولی فکر نکنم اون مغز فندقیت بتونه زبان یاد بگیره به نظرم تلاش نکن یاد بگیری میترسم همین زبان مادریت هم یادت بره
$ یااااا
من و نامجون داشتیم به بحث اون دوتا میخندیدیم
که تقه ای به در خورد و یکی از کارمند ها اومد داخل* اممم رییس مثل اینکه بد موقع مزاحم شدم
- نه اگه کارت کوتاهه بگو گوش میدم
* اممم یکی از سهامداران واسه جلسه تشریف آوردن
- اووو جلسه رو کلا یادم رفته بود راستی چرا منشی خودم نیومد بهم یاد آوری کنه