⋆⁴⋆

4.5K 818 47
                                    

تهیونگ:
با دوست پسرم میام!

جونگکوک:
با هر کسی میخوای بیا!

💜💙💚💛🧡❤💜💙💚💛🧡❤💜💙💚💛🧡❤

لیسا عصبانی لیوان قهوه اش و روی میز کبوند!

:تهیونگ تو دوست پسر داری؟با کی میخوای بری اخه!اگه میگفتی دختر من میتونستم بیام ولی پسر لعنتی؟

تهیونگ سرش و روی میز گذاشته بود و بخاطر حرفی که دیشب به جونگکوک زده بود خودش و فحش میداد!

+میدونم نونا...دعوام نکن~عصبانی بودم...

تهیونگ اروم گفت و با لب هایی اویزون به لیسا خیره شد.

:اه...پسر از کجا گیر بیاریم؟

+نمیدونم

لیسا کمی فکر کرد و گزینه مناسبی و پیدا کرد!

:سونهو!

+کی؟

لیسا سریع از جاش بلند شد و مشتاقانه برای تهیونگ توضیح داد!

:همون پسری که تو کافه تریا با جونگکوک و جیمین دعوا کرد!اومد بهت اعتراف کنه که جیمین و جونگکوک پوکوندنش!

تهیونگ اولش خوشحال شد اما بعد کمی بیشتر فکر کرد.

+نونا فکر کنم اون جرعت نداره دیگه بهم نگاه کنه چه برسه باهام بیاد مهمونی که جیمین و جونگکوک توشن!

لیسا نا امیدانه سر جاش نشست و دوباره شروع کرد به فکر کردن.

+میگم نونا...تو خودتو شبیه پسر نمیتونی بکنی؟


لیسا لبخندی زدی و جواب داد.

:نه!یادت رفته منم دعوتما!بعدشم من به این ریزه میزه ای بیام دوست پسر تو بشم؟بعد نمیگن دوتا باتم باهم چجوری...

+باشه نونااااااا ادامه نده!

لیسا خنده ای کرد و با یاد آوری چیزی بشکنی زد!

:تهیووونگ!جین!جین بهترین گزینه اس!

تهیونگ لبخندی زد!

+اره اره ارهههههههه!خوبیش اینهههه جونگکوک تاحالا ندیدش!

لیسا لبخندی زد و سمت لبتاش حمله کرد!باید به جین زنگ میزد و براش بلیط میگرفت!

ɪ'ᴍ ɢᴀʏ⋆||KOOKVWhere stories live. Discover now