هانا...؛𝕲𝖎𝖗𝖑 𝕺𝖋 𝕿𝖍𝖔𝖚𝖘𝖆𝖓𝖉 𝕱𝖆𝖈𝖊

58 11 15
                                    

(و منی رو دارین که هی خدافسی میکنم ولی بازم دارم تو‌همین امشب پارته چهارم سومم اپلود میکنم برید حال کنید دیگه چی‌میخاید😂😔)
________________________________
لوکی با بهترین دوستش رفت...
وارد بار شد....
و از اون روز به بعد هیچ کس از دختر و پسری که وارد اون بار شدن... *خبر نداشت*
___________________________________

(هشت سال بعد)
لوکاس:الکس بلند شو امروز کلی کار داریم...بدو دیگه خرسسسسسس....
پاشووووو....
نیم ساعت بعد*
لوکاس؛الکس یا پا میشی...یا جوری میزنم اون دیکته از وسط نصف میکنم دیگه شب نتونی از دردش دراز بکشی حتی چه برسه بخابی...
الکس؛ممودیوونی خیای زیزتر میزنییی*(تو بالشت داره زر میزنه،میگه میدونی داری خیلی زرمیزنی؟!)
لوکاس:گو نخور الکسسسسس گمشوووو برو از اتاقم بیرون باید آنجلینا و آماده کنم امروز مهمون داریم...
___________________________________
و خب...شاید لازم باشه بگم‌لوکاس الان 12سالشه و الکس 16....
و الان دیقن تو‌همون باری هستن که پیداشون کردن...البته تو‌یه شعبه دیگش...شعبه اصلیش....
الان با خودت میگی مگه بار شعبه داره!؟
اره این بار داره...
چون رئیسش یه قاتله روانیه....
خب باید بگم که رئیسه اینجا بیشتر فیلیپینه و زنش یعنی هانا بیشتر اینجاعه...
بهتر بگم براتون....تنفره خاصی به هانا دارم...
عروسکه تاتامو ازم گرفت و جلو چشمه من انداختش تو شومینه( زنیکه روانی:/)
و من یه هفته فقط حالم بد بود...چون اون تنها‌عروسکی بود که داشتم...(فحش آزاد برا هانا)
حالا اینارو ول کنیم...
بزاریم بگم براتون ما وقتی اومدیم تو بار چه اتفاقی برامون افتاد...دیقن 9سال گذشته...و من حتی اجازه بیرون رفتنم ندارم...واقعن پشیمونم...هر روز دارم پشیمون تر میشم...
باره کارنتر سه سال یه بار مراسمه برده فروشی داره و خب بهتر بگم براتون امسال دارن...
سه روز دیگه تولده منه و دیقن بعده اینکه 13سالم میشه...بدونه هیچ کیک یا تولدی...فروخته میشم...
میدونید اصلن برام مهم نیست...چون من از نه سال پیش فهمیدم چرا اینجام...  *رفع نیاز جنسی*
چیزی که چشمه همه رو کور کرده...
بگزریم...داشتم‌میگفتم....

_________________________________
بچز...ساعت چهاره صبه و منم مریضم...الان تبم رفت بالا و خب ادامشو فردا شب مینویسم...
لاویو....ووت با کامنت یادتون‌نره... خدآفس...🖇🖤👋🏻

𝕲𝖎𝖗𝖑 𝕺𝖋 𝕿𝖍𝖔𝖚𝖘𝖆𝖓𝖉 𝕱𝖆𝖈𝖊...Место, где живут истории. Откройте их для себя