𝑷𝒂𝒓𝒕 𝑻𝒘𝒆𝒍𝒗𝒆

1K 181 30
                                    

جیمین متقابلا اخم غلطی کرد:
-خیلی خری خیلیییی

یه لگد دیگه به پای تهیونگ زد بعد هم بقیه رو زور کردو از اونجا رفتن
جونگکوک با ناراحتی به رفتن جیمینو بقیه نگاه کرد

برگشت سمت تهیونگ:
-پات که چیزی نشد؟
تهیونگ پوزخندی زد:
-نه

کیونگسو با عصبانیت به جونگکوک نگاه کرد:
-تو برو ما پیششیم
تهیونگ برگشت سمت کیونگسو:
-ولی.....

سوهو گوش تهیونگو پیچوند:
-ولی بی ولی....

سوهو برگشت سمت تهیونگ:
-ما بعدا خودمون میاریش دم سالن گریفیندور.... خودمون مراقبشیم

جونگکوک سری تکون دادو بعد هم دنبال جیمینو بقیه دویید.
لی با اشاره سوهو یکی زد پس کله تهیونگ

سوهو اخمی کرد:
-دیوونه ای نه؟
تهیونگ دستی به سرش کشید:
-اخخخ.... نه

سوهو دوباره گوش تهیونگو پیچید:
-دستت شکسته کاری نکن اون یکی دستتم بشکونما.... این چه کاریه ادم با دشمنشم همچین کاری نمیکنه

تهیونگ پوزخند زد، خودشم نمیدونست چرا داره جونگکوکو اذیت میکنه ولی انگار داره بهش خوش میگذره

*دو ماه بعد*

چیزی تا امتحانای اخر سال نمونده بود
یعنی اخر سال!

جونگکوک میدونست چند ماه نمیتونه دوستاشو ببینه تا دوباره برگرده به مدرسه
چند وقتی از اون روز میگذشت

تهیونگ دیگه خوب شده بود چند وقت بعدشم گچ دستشو باز کرده بودن

جونگکوک همون روز کلی با حرفاش دل جیمینو به دست اوردو جیمین باهاش اشتی کرد

این روزا جونگکوک حسابی درس میخوند تا بتونه امتحانشو قبول شه

نمیخواست فکر کنن چون از پیش ادمای ساده اومده اینجا همین یه سالو میمونه و موفته
البته این فکر کسی جز تهیونگ نبود!

اون چندباری بهش تیکه انداخته بود که دیگه قرار نیس جونگکوک تو هاگوارتز درس بخونه و همین امسال میوفته

جونگکوک بیشتر از قبل از دست تهیونگ عصبیو ناراحت بود
و دقیقانم نمیدونست چرا تهیونگ باهاش اینطوری میکنه

اون که اذیتش نکرده بود! پس میشه گفت تهیونگ انتقامی نمیگیره.... البته این فکر جونگکوک بود!

جونگکوک توی سالن غذاخوری نشسته بود
سه چهارتا کتاب جلوش بودو درحال خوندن امتحان بود

بقیه پیشش نبودن
خودش خواست تنها باشه تا راحت تر بتونه درس بخونه
با نشستن کسی بغلش سرشو بالا اوردو ایو رو دید

لبخندی زد:
-چی شده؟

ایو دستشو گذاشت رو میز:
-هیچی.... داری چیکار میکنی؟

𝑊𝒉𝑜 𝑤𝑎𝑠 𝑡𝒉𝑖𝑛𝑘𝑖𝑛𝑔?Donde viven las historias. Descúbrelo ahora