من متاسفم ولی واتپد که چه عرض کنم فاپد
نمیزاره من عکس لود کنم و یا حتی کاور بزارم و پابلیش نمیکنه
پس فقط شخصیت هارو میگم
کیم تهیونگ
22ساله خوناشام اصیل زاده و رهبر قدرتمند خوناشام ها
برادر کیم نامجون ....باهم خیلی صمیمی ان
چیزایی که دوست داره:بارون ، قدم زدن ، غروب خورشید و خانوادش
خیلی به کشورش اهمیت میده و برای برقراری تعادل مسخواد خدای تعادل وپیدا کنهکیم نامجون
28ساله خوناشام اصیل زاده و دستیار و مشاور قابل اعتماد برادرش
قرار بود رهبری و اون به عهده بگیره ولی خب عشق به خدای سرکش نور مانعش شد
چیزایی که دوست داره:بغل کردن ، کشتن آدم ها ، دید زدن خدای نور و خانوادشسوکجین
25 ساله خدای سرکش نور
هیچوقت مثل خدایان با احترام و عزت نبوده
همش پی سرکشی و بازی و شکوندن قانون بوده
بهترین پاتوقش وسط شهر و یک جا کنار رود هستش
یه کراش کوچولو موچولوام به یک خوناشام داره که بعضی وقتا توی اون شهر سر و کله اش پیدا میشه
و تمام دخترا میخوان مخشو بزنن😐
چیزایی که دوست داره:هرچیزی که قانکن بگه نباید ، قدم زدن ، آب بازی ، دیدن نور های کوچیک مثه ستاره و عاشق چشمه هاسجئون جونگکوک
19ساله ...سال آخری مدرسه اس و محبوبیت خاصی داره
بهترین رفیقش جیمین هیونگشه
شیطون و بازیگوشه
ولی آروم و مظلوم....عادت نداره دل کسیو بشکنه
از بچگی روی گردنش یک آرم بوده
که همه فک میکنن تتوعه
ولی اون یادش نمیاد تتو زده باشه
(عکس لود نمیشههه خودتون یک آرم مساوی تصور کنید چیزی که به تعادل بخوره مثه€یا~~حالا درکل)
چیزای زیادی دوست دارهمین یونگی
26خوناشام دورگه ی انسان پزشک و متخصص دربار و قصر خوناشام هااست
وظیفه اش هم که از شغلش معلومه
برای کمک به تهیونگ دوست دیرینش مجبور میشه بره دبیرستانی که کوک هست و اونو بپاعه
چیزایی که دوست داره: خواب ، آناناس ، کمک کردن و تشکیل زندگی آروممممممجیمین
19ساله انسان سال آخریه مدرسس
کل مدرسه روش کراشن
برادر جون جونیه جونگکوکه
به شدت بچه ی شر و دردسر سازیه
گرایشش گیه
و داره راجب تتوعه گردن کوک توی کتاب های تاریخی تحقیق میکنه
چیزایی که دوست داره:اذیت کردن دیگران ،جذابیت ، یه ددی هات که ببرتش خونش😢(آرزو برجوانان عیب نیس)سن خوناشام های داستان ما سن های توی دنیای انسان ها هستن
سن های واقعی
کیم تهیونگ228سالهکیم نامجون289ساله
مین یونگی267ساله
و خدایان ما
کوک که 19ساله
ولی سوکجین188ساله
خب اطلاعات دیگر
مادر بزرگ کوک یه کتاب داستان داشته که اونو به کتابخونه ی مدرسه اهداکرده
وصیت نامه ی مادربزرگ توی آخرین صفحه ی اون کتابه
وصیت نامه
مرا دوست بدار ....دوست داشتن ها تقدیری است
قلب ها همدیگر را میکشند
ولی تو نه ....پسر قصه ....من را بابت اون مهر روی گردنت ببخشهای گایز
نظری چیزی؟
خب خب ببینید من شرط ووت و کامنت نمیزارم
ولی واقعن توقع دارم که ووت ها و نظراتتون راضی ام کنه
و اگه نکرد اون روز آپ نخواهیم داشت
ولی اگه راضی باشم در روز شاید بیشتر از یک پارت هم آپ بشهووت ووکامنت یادتون نره حمایت ها بیشتر باشه پارت اول زودتر قرار میگره
ESTÁS LEYENDO
The sweet torment of love
Vampirosاسم بوک^^عذاب شیرین عشق ژانر^^عاشقانه ♡امپرگ♡ومپایر♡اسمات♡تخیلی خلاصه همه ی مادر بزرگای مهربون درمود خوناشاما تعریف میکنن ولی مادر بزرگ کوک اینجوری نبود....اون قصه های شیرین نمیگفت اون برخلاف همه خوناشامارو مهربون جلوه نمیداد....شاید چون میدونست چه...