part five/welcome green rose

27 9 5
                                    

ته مونده نوشیدنی که توی بطریش مونده بود رو سر کشید و خودش رو روی تخت پرت کرد

دل درد شدید امونش رو بریده بود و از درد پهلو به پهلو میشد و توی جاش غلت میزد .

فشار و سنگینی که به سرش وارد میشد برای تن بیجونش زیادی بود .
دونه های عرق سردش روی پوستش سُر میخورد و کلافش میکرد.

صدای در که به گوشش خورد پتو رو روی سرش کشید و به پهلوی چپش دراز کشید

_لیام؟خوابیدی؟
زن وقتی صدایی از زیرپتو نشنید سمتش رفت و خواست پتو رو کنار بزنه
+خوبم کامی‌ فقط سردمه برو بیرون

با صدایی که گرفته بود و خش داشت لب زد
_هی پاشو چرا صدات گرفته دوباره

صدای گرفته اون مرد هیچوقت نشونه خوبی نداشت و این زن رو  نگرانتر کرد

وقتی که متوجه شد لیام پتو رو ول کرده پیشدستی کرد و پتو رو کنار زد و با صورت بی رنگ و عرقای سرد روی پیشونیش مواجه شد

_پسر تو داری عرق میکنی قرصات رو خوردی
لیام بی اعتنایی کرد و پتو رو دوباره روی سرش کشید

_با توام لیام بلند شو حالت بدتر میشه فقط بهم بگو قرصای لعنتیت کجان
+نیازی بهشون ندارم فقط برو بیرون

_نه نمیرم لیام اگر تو حاضر نیستی باهام بیای دکتر من زنگ میزنم تا...
حرفش رو نصفه گذاشت وقتی پسر سمتش دویید و گوشی رو از توی دستش کشید

+خواهش میکنم فقط برو بیرون
_حالت خیلی بده لیام خواهش میکنم لج نکن
وقتی واکنشی از پسر ندید گوشیش رو برداشت و بی صدا به دکترش پیام داد
.
.
.
.
.
منتظر رسیدن دکتر روی یه صندلی نزدیک اتاق مشترکشون نشست و سعی میکرد صداهایی که از توی اتاق میاد رو بشنوه .

پلکاش داشتن روی هم قرار میگرفتن و بسته میشدن که صدای شکستن
چیزی خواب رو از چشماش گرفت.

طبق معمول اون مرد موقع مستی کنترلشو از دست داده و داره به خودش آسیب میزنه.

نمیتونست بیشتر از این صدای درد کشیدنش رو بشنوه و بی محلی کنه با اینکه میدونست اگر وارد اتاق شه چی سرش میاد اما بیشتر از اون نتونست اونجا بشینه و با تمام وجودش دردی که میکشه رو حس کنه و کاری نکنه.

نگاهی که به زمین اتاقشون انداخت فرقی با آشوب نداشت وسایل ها یا پرت شده بودن و شکسته بودن یا خراش برداشته بودن

_لیام اروم باش عزیزم برو توی تختت و سعی کن بخوابی
مرد بی حرکت وایساده بود و زن خواست نزدیکش شه که یکی از
شیشه های عطر رو برداشت و سمتش حواله کرد.

وضعیتش از همیشه خراب تر بود ، خواست نزدیک شه تا بتونه دست و پاش رو بگیره اما پسر پیش دستی کرد جلو رفت و مشتی که توی دستش بود رو با تمام توان روی صورت زن فرود اورد .

everytime Where stories live. Discover now