midnight with loki

part 2 : marvel

اپیزود جدید برنامه کامل ضبط و تدوین شده بود. یک روز قبل از پخش، لوکی به زور استفن و باکی و وید رو آورده تا به صورت خصوصی اونو ببینن بازبینیش کنن و نظر بدن.

لوکی میاد کنارشون میشینه: دیگه حرف نزنین میخوام پلی کنم
وید: من احساس میکنم نباید اینجا باشم
باکی:اینکه وید رو هم برای داوری و نظر دادن آوردی کنار من خیلی توهین بزرگیه

وید:خودمم موافقم

استفن: وید تو واقعا هیچ چیزی برای از دست دادن نداری

لوکی با خونسردی نگاهی بهشون میندازه:میخوام ببینم از دید یه تباه و یه معمولی و یه باهوش ،برنامه چطور به نظر میرسه.

باکی:من اون باهوشه ام نه؟
لوکی: چه اعتماد به نفسی!تو معمولی ای وید تباهه استفن هم باهوشه ست

وید:چه جالب
استفن:جدی هیچ چی برای از دست دادن نداری؟!وید؟

باکی از جاش بلند میشه:من اینهمه توهین رو برنمیتابم
لوکی:بشین سر جات
وید هم از روی صندلیش بلند میشه:منم برنمیتابم

استفن:جدی؟
وید میشینه:نه

لوکی:باید به این نکته اشاره کنم که پارتنراتون تو اتاق گریم گروگانن،سرنوشتشون به عملکرد شما تو این اتاق بستگی داره
باکی:وات د فاک ؟!آنه اینجاست؟
وید:عه پیتر اینجاست چه جالب

باکی:یه مو از سر آنه کم شه همه موهاتو میسوزونم
لوکی:من نمیتونم مواظب ریزش موی اون باشم که.حداقل بگو اگه یه انگشتی چیزی ازش...
باکی حرفشو قطع کرد: لوکی!!!
لوکی:باشه...بی جنبه

استفن:اگه برنامه رو پلی نمیکنی من برگردم برج
لوکی:تو هم حق نداری بری بیرون
استفن:چیه از منم گروگان داری؟
لوکی:آره.خودم...بری بیرون جونم به خطر میفته
استفن:تو که نمیمیری
لوکی:میخوای امتحان کنیم؟
استفن کمی فکر میکنه:نه

*لوکی بالاخره برنامه رو پلی میکنه.بعد از گذشت بیست دقیقه پاز میزنه و روشو برمیگردونه سمت باکی و وید و استفن و با لبخند منتظر نظراتشون میمونه*

لوکی:...نظرتون راجع به مونولوگم چی بود؟
وید و استفن:عالی

باکی: چی؟ کجاش عالی بود؟! همه جهان رو با خاک یکسان کردی

لوکی:گفتم برنامه رو طوفانی شروع کنم
باکی:اینو پخش کنی برنامتو تعطیل میکنن
لوکی:تا الان که اینکارو نکردن

*استفن سرفه ی تصنعی میکنه*

لوکی:البته بعد ز پخش قسمت اول اونا تلاششونو برای کنسل کردن برنامه انجام دادن ولی منم تمام تلاشمو برای حذف اونا از زمین انجام دادم و مشکل به صورت دوستانه حل شد

وید:دوستانه؟

باکی:مدیرای شبکه رو کشتی؟!
لوکی:نه،فرستادمشون به ساکار پیش گرند مستر
باکی:الان این همه چیزو بهتر کرد؟
لوکی:نمیدونم.میخوای تو رو هم بفرستم اونجا بفهمی بهتر میشه یا نه؟