part5 : one direction I

385 70 145
                                    


لوکی با کاستوم ددپول میون تشویق تماشاچیا میاد رو صحنه و چرخی میزنه تا همه کاستومشو ببینن.کم کم صدای تشویق و هورای تماشاچیا میخوابه.

لوکی:سلام به همگی!هپی هالووین!

*دوباره صدای دست و سوت تماشاچایا بلند میشه*
لوکی ادامه میده:...امیدوارم امشب به حد مرگ بترسید سکته کنین بیفتین تو جوب تو تنهایی بمیرین بعد عنکبوتا و سوسکای وحشی بیان از جسدتون تغذیه کنن اههه اهه

*استفن تو پشت صحنه چشماشو میبنده و سری به نشانه تاسف تکون میده*

لوکی:امشب قرار بود لباس با شکوه خودمو بپوشم،کلی روش کار کرده بودم تا چشمگیر تر بشه چرم خوبش بیشتر خودشو نشون بده، ولی متاسفانه دیشب وید بیشعور لباس نازنین و حساس و لطیفمو با هر لباس چرکی که دم دستش بود انداخت تو لباس شویی و اون قضیه کنسل شد.منم به نشانه ی اعتراض لباسشو گرفتم که بعد برنامه هر کدوم از شماها میتونین یه تیکه شو پاره کنین ببرین برای خودتون

*تماشاچیا دست میزنن*

لوکی:امشب هشتصد تا مهمون داریم،که من فقط شیش تاشونو دوست دارم و از ریخت بقیه شون حالم به هم میخوره ولی مجبور بودم دعوتشون کنم...حالا به اونم میرسیم.الان تیم من یه ویدیو به مناسبت هالووین ساخته که میریم ببینیمش...برمیگردیم.

*ضبط متوقف میشه و استفن میاد بیرون،پیش لوکی*

استفن:لازم نیست هر اتفاق فاکی ای تو برج میفته رو تو برنامه بگی !
لوکی:چرا بابا اتفاقا مردم عاشق همین حاشیه ها و جزئیات مزخرفن

*گوشیشو در میاره و میره تو توییتر*

لوکی:بیا...هیچی نشده بیننده ها " وید بیشعور" رو ترند کردن
استفن:عبارت بهتری نبود؟

لوکی:تازه دو دقیقه از برنامه شروع شده هنوز مهمونا رو معرفی نکردم،ببین معرفیشون کنم چی میشه
استفن:اینقدر تابلویی که همه تا الان میدونن...من میرم اون پشت تا باکی و سم چیزیو خراب نکردن
لوکی:برو

*کمی بعد ضبط برنامه از سر گرفته میشه*

لوکی:دیشب قرار بود تو برج استارک یه مسابقه بذاریم،پنج نفری که برنده بشن رو به عنوان مهمون بیاریم تو برنامه.اینقدر همه برای بردن تقلب کردن و بینشون دعوا شد که من با هوش و ذکاوتم پریدم وسط و گفتم اصلا به جهنم همتون بیاین!الان همشون اومدن و بیرون تو پشت صحنه ان و احتمالا دارن میزنن تو سر و کله هم و به من خسارت وارد میکنن...ولی!...ولی اونا مهمونای اصلی امشب نیستن!...نمیخوام مقدمه بچینم و کلی حرف بزنم چون وقت نداریم پس سریع دعوتشون میکنم بیان تو...این شما و این وان دااایرکشن!

*تماشاچیا از جاشون بلند میشن و دست میزنن و جیغ میکشن.به ترتیب لویی،هری،زین،لیام و نایل میان تو و برای تماشاچیا دست تکون میدن و تشکر میکنن*

midnight with lokiWhere stories live. Discover now