با جین و جیمین تو حیاط عمارت که با باغ هیچ فرقی نداشت نشسته بودند و داشتند از اسموتی پای سیبی که تهیونگ درست کرده بود می خوردند ... ظاهراً این نوشیدنی تو اروپا و فرانسه یه جورایی محبوب بود
( فک کنین اینا مثلاً تو فضای باز حیاط عمارت هست 🙂)
هوا یه مقدار خنک بود ... چون بالاخره اواخر تابستون بود و پاییز نزدیک ...
هر سه یه پتو نازک دور خودشون پیچیده بودند و از اون اسموتی خنک می نوشیدند
جین لیوان اسموتیش رو پایین گذاشت و دستشو زیر پتوی مخملی دورش کرد
جین : این واقعا خیلی خوشمزس ولی ، ولی توی این هوای سرد فقط سه تا کله پوک مثل ما می تونن آبمیوه تگری بخورن ...
همون طور که لرزش دندوناش از سرما میلرزید جملشو گفت ...
جیمینم خندید
جیمین : موافقم ... ترجیح میدادم بجای این یه هات چاکلت داغ فرانسوی بخورم !
تهیونگ لباشو آویزون کرد
تهیونگ : یعنی خوشمزه نیس ؟
جیمین لبخند مهربونی زد
جیمین : نه ته ته ... خیلی هم خوشمزس ولی تو این هوا زیاد خوب نیست ... چون همین جوریش داریم تبدیل به آلاسکا میشیم !
جین : دقیقا
تهیونگ دیگه بحث نکرد ... چون حق با هیونگاش بود ...
خودشم از سرما نوک دماغ و لپاش سرخ شده بود و نوک انگشتاش به سفیدی میرفتتهیونگ : خب می خواید برم هات چاکلت درست کنم ؟
بعد مظلوم به هیونگاش زل زد
تقریبا از نصف بیشتر لیوان اسموتی همشون خالی و خورده شده بود پس تصمیم گرفتن بیخیالش بشن
جین : لازم نیس کیوتی ... دیگه داریم نوشیدنیمون رو تموم می کنیم ... ولی واقعا خیلی خوشمزه بود ... حال میده تو تابستون وقتی توی ساحل داغ هستی اینو بخوری !
جیمین با تصورش هومی کرد
جیمین : هومممم ... مطمئنا خیلی حال میده !
VOUS LISEZ
my sweet cousin
Roman d'amourmain couple : kookv couples : kookv , yoonmin , namjin genre : smut , romance , daddy kink، fluff, slice of life ... وقتی برای اولین بار پس از سال ها ... پسر عمم کیم تهیونگ رو دیدم ... تازه معنی عشق رو فهمیدم ... تهیونگ :اههه ... ددی می خوامت...