𝖯𝖺𝗋𝗍 - 𝟦 ‹ 𝗅𝖺𝗌𝗍 ›

3.4K 566 80
                                    


یونگی پوکر به ادامه‌ی خندیدنای همسرش خیره موند و گفت‌.

+تمومش کن

_خیله خب بابا ، کمکم کن بلند شم الان.

یونگی اول از شر ربدوشامبر تو تنش خلاص شد و لخت با یه باکسر تو تنش زیر دوتا بازوهای جیمین رو گرفت و بلندش کرد بشینه.

_بدنم خشک شده و اینم رو تنم صاف واینمیسه همش لیز میخوره.

بعداز مکث کوتاه‌ش سریع سمت جیمین برگشت و گفت.

_نترس الان میرم لباس بپوشم سرمام نمیخورم.

جیمین نیشخند محوی زد و با یه دستش تکیه داد و دستش دیگ بالا آورد و سر سینه‌ی قهوه‌ایی رنگ یونگی رو بین انگشتای پف کردش فشرد و صدای کیوتی از خودش دراورد.

_اوخش چه گوگولیههههه

یونگی از درد سریع دستش رو پس زد و با دوتا کف دستش سینش رو پوشوند.

+نکن درد داره

_نمیخوام....اه مین میدونی الان هوس چی کردم؟

یونگی دلتنگش بود و نیاز به لمس بدن نرم همسرش داشت.
پس نمیشد بدون دلیل.میشد؟
جلو رفت نزدیک جیمینو لباس گشادش رو دراورد و پرت کرد رو پارکت.

+چی؟

مینی حالت متفکری به چهرش گرفت.

_اومم شاید یکم شیر.

_شاید!؟

+نه خب همون شیر.

یونگی اوکی آرومی گفت و پاشد بره سمت یخچال گوشه آشپزخونه شون که صدای جیغ جفتش شوکه متوقفش کرد.

_احمق اون شیر نهههههه.

یونگی اخمی کرد.

+دیتری تالک*حرف زدن کثیف* کیتن؟

جیمین تایید کرد و لبش رو داخل دهنش کشید.
یونگی تا نشست کنارش که دلیلش رو بپرسه جیمین خودشو از روی کاناپه جلو هل داد و تالاپ نشست کف زمین مابین میز و کاناپه.

+بیا بالا زمین سرده چیکار میکنی تو؟

ولی اون در سکوت به کار خودش ادامه داد و با پاهاش سعی کرد یکم بیشتر میزو از کاناپه فاصله بده و خودش رو به سختی پایین پای یونگی جا کرد.

بی توجه به نگاه شوکه یونگی رو خودش قبل از اینکه کارشو انجام بده دستشو روی شکم برجستش گذاشت و کمی خم شده اروم زمزمه کرد.

_بیبی میدونم اذیت میشی ،پس خودتم زیاد وول نخور و جلوی گوشاتو بگیر باشه؟

کاملا رفت جلو و سعی کرد به شکمش فشاری وارد نکنه.
دستش رو سمت لباس زیر یونگی برد که قبلش مچش توسطش گرفت

+جیمین-لطفا من نمیخوام اذیت شی

_نمیشم یونگی

پس دستش رو داخل برد دیکش رو از فضای تنگ لباس زیر دراورد.
گوشه ی لبش رو لیسید و با چشمای کشیده نگاهش رو به یونگی داد.

𝐌𝐲 𝐂𝐫𝐞𝐚𝐦𝐲 𝐁𝐫𝐞𝐚𝐝 | YoonminWhere stories live. Discover now