خب خب ی مدت ب شدت طولانی نیومده بودم ولی الان اومدم اک این استوری سوییت رو تموم کنم برم برا کاپل بعدی یا نامجین باشه؟ی نظر سنجی اخرش میذارم ت کامنتا بگید....کلی بوس ...اقا پارت اسماته هرکس نمیتونه بخونه رد کنه پارت بعدی احتمالا پارت اخره ک بذارم یا دوتا پارت دیگه تمومه
.
.
.
🔞😈🔞😈🔞😈🔞اسمات🔞😈🔞😈🔞😈🔞جین با حرفی ک نامجون بهش زد صورتش هیچ فرقی با گوجه نداشت
£یاا کیم نامجون بنظرت زود نیست؟تازشم من الان حالم خوب شده باید استراحت کنم ب هرحال چند وقته درست استراحت نکردم
.
.
نامجون ک فهمیده بود جین میخواد از زیرش در بره میخواست ب روش خودش کاری کنه ک جین ازش درخواست رابطه کنه@باشه هرچی تو بگی....پس من برم بیرون کار دارم کارای کلیسا رو انجام بدم تا شب طول میکشه ت هم قشنگ با خیال راحت استراحت کن
.
.
.
جین ک از حرف نامجون گیج و ناراحت شده بود تصمیمشو عوض کرد
£یاا باشه باشه نمیخواد نرو اصلا خستم نیست حالا ک فکر میکنم
نامجون نیشخندی ب حرف جین زد....
@عه یهویی خستگیت در رفت؟چ جالب ولی کارای من ک تموم نشدن بیبی باید انجام بدم.
.
جین ک داشت از درد دیکش کلافه میشد غر زد
£یعنی چی بعدا انجام بده الان حالم خوب نیست همشم تقصیر توعه خودت باید درستش کنی من نمیدونم
.
.
نامجون دست ب سینه وایساده بود جلو جین و نگاه صورت سرخ و لبای قلوه ای صورتی خوشرنگش میکرد...خودشم نیاز داشت پس بیشتر از این اذیت نکرد
جین بغل کرد بردش سمت اتاق خواب@هومم پس حالت خوب نیست شیطان کوچولو؟الان یکاری میکنم حال جفتمون خوب بشه
وقتی رسید ب اتاق جین گذاشت رو تخت لباسا خودشو دراوردم...فق با ی باکسر مشکی اومد رو تخت مشغول دراوردن لباسای شیطان کوچولو جلوش شد
.
.
جین ک با دقت جز ب جز بدن نامجون نگاه میکرد حواسش ب خودش نبود ک در عرض چند ثانیه لباساش پایین تخت بود
@اومم منتظر همین روز بودم....روزی ک برای همیشه برا خودم میشی کیم سوکجین...
.
.
.
جین با صورت سرخ شده نگاه نامجون میکرد هر حرفی ک نامجون میزد قلبش از خوشحالی ب تپش افتاده بود
.
.
نامجون وقتی لبخند جین دید روش خیمه زد اروم لبای شیرین جین بین لباش گرفت اروم میبوسیدش مک میزد
جین از سر رضایت و لذت همراهیش میکرد دستشو دور گردن نامجون حلقه کرد بعد چند دقیقه ک نفس کم اورده بود اروم ازش جدا شد دم گوش نامجون لب زد..£خیلی دوست دارم نامجون...جوری ک تا اخرین لحظه اخرین نفسم همیشه باهاتم هیچ وقت ولت نمیکنم
نامجون ک با حرفای جین قلبش اکلیلی شده بود از کیوت بودن دوست داشتنی بودن شیطان کوچولوش...اروم رو شاهرگش بوسید کیس مارکی گذاشت رو مارکش لب زد...
@منم خیلی دوست دارم جین ...جوری ک نمیتونم با هیچکس مقایسه ات کنم و اینکه چقدر دوست دارم نمیتونم ب زبون بیارم...چون ت بیشتر از اینا حق دوست داشته شدنو داری
YOU ARE READING
😈*My lovely devil*😈
Fanficشیطان دوست داشتنی من😈🖤✨ چی میشه ک ی پدر روحانی پاک و مقدس عاشق ی شیطان جذاب بشه؟ با تموم سختی ها و گریه های شبانه....و ترس از دست دادن کسی ک دوسش داری ولی با مشکلات ک داری ....😢. بقیه نمیذارن بهش برسی تا پای مرگ میری🖤 ولی این با این سختی ها ...ع...