پارت2(ولم کن)

39 7 0
                                    

پارت 2
شوگا
هنوز از فکر جیمین بیرون نیومدی نه
کوکی
نه نمی شه نمی تونم بعضی وقتا فکر می کنم تو هزار توی عشق جیمین گیر افتادم
و هیچ انتخابی ندارم
شوگا
حالا بیخیال زیاد مهم نیس میخواستم در مورد یه چیز مهم باهات صحبت کنم
میدونی که جدیدا فرمانروای یکی از قلمرو ها فوت کرده و پسرش که نالایقه قراره به جای پدرش رو ی تخت بشینه
و این اصلا برای ما خوب نیست چون میدونی که پسرش با ما دشمنی داره و هر ان ممکنه بهمون شبیهخون بزنه پس باید حواسمونو جمع کنیم
کوکی
بله می دونم اون خیلی حیله گره ولی فکر نمی کنم اینقدر هم که فکر می کنی ادمای بدی باشن فقط باید دقت داشته باشیم هیچ اتفاقی نمی اوفته
چیزه دیگ ای هم هست که بخوای بهم بگی ؟
شوگا
راستش من میخوام یه جشن بگیرم و همه ی قلمرو هارو دعوت کنم
و راستش میخوام که قلمرو جیهوپ هم به این جشن بیان
کوکی
خوب این چه دخلی به من داره؟
شوگا
چون جیمین یکی از دوستای جیهوپ هستش
کوکی
قلبم ایستاد نفسم دیگ بالا نیومد جیمینیم قراره به این جشن بیاد واقعا یعنی امکان داره
کی میخوای این جشن رو برپا کنی؟؟
شوگا
همین پنجشنبه
کوکی
خوبه
شوگا
اوکی پس منتظرتونم
و شوگا رفت
البته با کلی بحث با جین
کوکی
بی رمق شده بودم اشفته بودم سرگردون بودم تو فکر بودم که چطور قراره باهاش روبه رو بشم چی قراراه بگم واقعا نمی دونم گیر کردم
دلم براش تنگ شده الان داره یعنی چیکار می کنم
جیمین
لباسامو پوشیدم ساعتمو از کمد برداشتم موهامو درست کردم به طرف بالکون خونه حرکت کردم باید می رفتم دانشگاه وارد بالکون شدم که دیدم جی هوپ داره صبحونه اماده می کنه خیلی کم پیش می اومد که صبحونه ی خوب بخویریم و جیهوپ دوست خوبم از خواب پا شده بود تا صبح.نه ی خوبی با هم بخوریم ما باهم یه خونه مشترک داریم که بیشتر وقتمونو اونجاییم
جیمین
حی هوپ داری چی کار می کنی قربونت برم؟؟
جی هوپ
عزیزم قابلتو نداره موچی من باید خوب صبحونه بخوره
جیمین
تو اصلا کی بیدار شدی ؟ساعت چند؟که اینارو اماده کنی؟و من اصلا بیدار نشدم
جیهوپ
والا خیلی سخت بود چون خیلی وقته درست و حسابی صبحونه نخوردیم به خاطر همین فراموش کردم لوس شدیم بخدا بیا برو بشین تا شروع کنیم
جیمین
رفتم و روی یکی از صندلی ها نشستم حیهوپ وقتشه شهورت بدم ها خوشبحال شوهرت
ولی جدا از شوخی سفره اصلا دلمو باز کرد دستت درد نکنه روحیه گرفتم
مرسی که هستی و بهترین دوس من شدی
جیهوپ
اینجوری نگو
جیمین
چرا نگم؟درستش هیمنه بهترینم تو بهترین دوست منی
جیهوپ
بسه دیگ دارم خجالت می کشم تو تنها دوست جون جونی منی دیگ نگو اهههههه
جیمی
توام همینطور
و شروع کردیم به خوردن صبحونه
هوپی
راستی جیمین من یه جشنی فردا دعوت شدم و دوست دارم که توام بیای
موچی
منم بیام؟؟؟نه من حوصلشو ندارم
چرا دقیقا تو باید بیای تا روحیاتتم عوض شه
موچی
باشه باهات میام حالا بیا بخوریم
و شروع کردیم به خوردن
روز پنجشنه
جی کی
اماده شده بودم ولی نه فقط لباس برای حرف زدن حرفی ندارم ولی باید ارامشو حفظ کنم تا خراب تر از یان نشه باید بهش بگم که من مادرتو نکشتم

The painWhere stories live. Discover now