Part4 |last part

602 109 47
                                    

اخر هفته زودتر از چیزی که فکرشو میکردن رسیده بود و حالا یکی با فکر به تنها بودنش با کراشی که مستی به شدت حشریش میکرد در حال التماس به خدا بود تا کاری دست خودش نده

و از اون طرف پسری بود که از صبح با خوردن ناخوناش در تلاش برای کنترل کردن استرسش خودخوری میکرد

دیشب استوری مبنا بر انجام چلنج گذاشته و یادش نرفته بود حتما تهیونگ رو هاید کنه

و حالا با لباس های براق و میکاپی که به لیپ گلاس و سایه محدود میشد توی اتاقش رژه میرفت

دست خودش نبود استرس وجودشو میلرزوند و جونگکوک نمیدونست باید چیکار کنه

با لرزیدن گوشیش دست از ناخونای بدبختش برداشت و قفلشو باز کرد

"پایینم کوکو"

پیام دو کلمه ای تهیونگ جوری به استرسش اضافه کرد که اگه میگفتن سر کنکور مچشو واسه تقلب گرفتن استرس نمیگرفت

دستی به کت برق برقی چرمش کشید و با فشردن دستگیره از اتاقش بیرون اومد

اثار قتل مادرش هنوزم روی در چوبی خودنمایی میکرد اما انگار زیادی برای اون پسر هیجده ساله عادی شده بود که بی توجه بهش روی نرده پله ها نشست و تا پایین سر خورد

-جونگکوک ورپریده نکن

سونهی مثل همیشه هشدار داد و مثل همیشه جونگکوک به تخمشم نگرفت

+بای بای مامان

داد زد و با شنیدن جمله"خوش بگذره" از خونه بیرون زد

پسر بزرگتر همونطور که دست هاش رو توی جیب شلوار جینش فرو برده و با نوک کفش های گرونش به سنگ ریزه ضربه میزد با شنیدن صدای در سرشو برگردوند

موهای قهوه ای روشن پسر پیشونیش رو پوشونده و چهرش رو بیبی فیس تر از همیشه میکرد

-چطوری داداش

لفظ داداش وجود تهیونگو اتیش زد اخه کی دوست داره از طرف کسی که میخواد بکنتش داداش بشنوه؟ اما مثل همیشه با لبخند مصنوعیش شونه ای بالا داد

دست جونگکوک دور بازوش حلقه شد و همونطور که به سمت بار حرکت میکردند لب زد

+بریم بار اسکورلیا؟

-نه بریم ویکتوریا

ابرویی بالا داد و با نیم نگاهی به مو قهوه ای که با جدیت تمام سرش تو گوشیش بود سرشو تکون داد

ویکتوریا بار تنها جایی بود که اگه دو پسر رو در حال کردن همم میدیدن کسی بهشون کاری نداشت و همین هم دلیلی برای مشهوریت اون بار شیک شده بود

***

با ورودشون به مرکز بار صدای اهنگ و نور پردازی بیشتر به چشم میخورد قصد مست کردن نداشت خودشو میشناخت زمان مستی به شدت راستگو میشد و ممکن بود کاری کنه که جونگکوک برای همیشه ازش فراری شه

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Apr 12 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

kiss your best friend |taekook✓Where stories live. Discover now