*PART 10*

76 10 0
                                    

تهیونگ داد زد: یعنی چیی؟
با خونسردی گفتم: یعنی همین....... یعنی جکسون جاسوس بوده............. اونم جاسوس باند بلک.
یونگی با تعجب گفت: یعنی میلر جورج با استفاده از جکسون فهمید که جین و هوسوک و جیمین اوردیم اینجا اره؟؟
گفتم: دقیقا.... چندتا چیز مهم درمورد چون فهمید می خواست بهمش بگه ولی تو خونه نمی تونست می خواست از مأموریت سو استفاده کنه بهش گذارش بده که خوش بختانه موقع فرار با تک تیر انداز مارش رو تموم کردیم.
تهیونگ با تعجب گفت: وایسا.... مگه ما غیر از جونگ کوک تک تیر انداز دیگه هم داریم.

تهیونگ ویو

یهو یه دختر اومد تو سالن.

سالن عمارت

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

سالن عمارت

یونگی یه بخند زد و رفت طرفش روشو کرد طرف ما.
گفت: بچه ها این تک تیر انداز جدیدمون جئون هه سو.

 گفت: بچه ها این تک تیر انداز جدیدمون جئون هه سو

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

تیپ هه سو

همه: چییییی؟
هوسوک با تعجب گفت: من فقط فکر می کنم فامیلیش شبیه جونگ کوکه یا شماها همین فکر پ می کنید؟!
هه سو یه لبخند زدو گفت: درسته من دختر عموی جونگ کوکم و 14 سالمه.
همه با تعجب به دختر نگاه می کردیم
یونگی گفت: درسته سنش کمه ولی دقیقا هم سطح جونگ کوکه و کوچیک ترین تک تیر انداز مافیاست.
همون موقع سونی(همون سونگهیه ولی اعضا اسمش رو خلاصه کردن) و هیوجونگ اومدن پایین.
سونی ذوق کرد و گفت: ویییییی...... تو باید هه سو باشی.
هه سو به تعجب نگاش کرد و گفت: بله ولی شما از کجا می دونید.
سونی با ذوق گفت: هیوجونگ بهم گفت.
با دو اومد سمت دست هه سو رو گرفت و گفت: بیا بریم بالا.
سریع دیوید سمت پله ها که.. نامجون داد زد: سونی بیا پایین بازم مهمون داریم.
سونی با ذوق دوبرابر گفت: جدیی!!
نامجون یه لبخند زدو گفت: اره جدی...... زود بیا الاناست برسه.
سونی دوبار اومد تو سالن و نشست رو مبل.
با تعجب نگاش مردمو گفتم: سونی خداییش تو چند سالته.
یهو مودش عوض شد و گفت: به تو هیچ ربط نداری.
دوبار برگشت به مود قبلیش.
با تعجب بهش نگاه می کردم
نامجون روشو کرد سمت جین وگفت: راستی یه سوپرایز برا شما دارم.
جین با تعجب نامجون نگاه کرد.
.......: س.... لا.... م
همه نگاهمون به سمت صدا رفت.
که یهو جین داد زد: آررییینننن!!!
رفت طرفشو بغلش کرد.
آرین با بقض گفت: اوپا.

LOVE MAFIAWhere stories live. Discover now