(Pov:lucas)
منتظر موندم حرفاي هوسوك تموم بشه
h-خب بچه ها سوالی نیست
-نه اوکی پس کلی شما دارید میکید که الا یه باند داریم که یه ریس اصلی داری و یکی که بقیه به عنوان ریس میشناسنشون و بجز اینکه چی کارا میکنن و کشورایی که کار میکنن دیگه هیچی نمیدونم و ما تازه باید یه سرنخ هایی از اینکه اونا اسمشون چیه کیه الا پیدا کنیمh-دقیقا لوکاس الا تقریبا باید از صفر شروع کنید شما
jk-خب پس از کی باید شروع کنیم
h-فردا چطوره
Yoongi-به نظر منم فردا خوبه-پس.. فردا همو میبینیم.
Lisa-نظرتون چیه اگه الا همه مایلین بریم رستوران شما ام باید گشنه تون باشه
-به نظر من خوبه یوتا او چی میگی به تن و مارک و تیونگ بگم بیان
Yuta-اره فکر خوبیه بگو اونا ام بیان پس اگه همه اوکیین بریمSobin-ریس مین ، معاون جونگ شما نمیاین
h-سوبینا من مشکلی ندا میتونی بهم بگی بابا مخصوصا الا که کارمون تموم شده همه بالا خره میفهمن دیگه پسرمی از سر راه نیوردمت که از خون خودمی خودمم بزرگت کردم یونگیم چیزی نمیتونه بگه
Sobin-خب پس آپا شما نمیاید؟
Yoongi-نه سوبین شما برید خوش بگذرونید من و هوسوک کار داریم
YEONJUN-باشه یونگی شی ما که میریم ولی بزارین فردا آپا بتونه بیاد سر کار
h-یونجوناااااا برو بچه پرووو خداحافظ بچه ها مواظب باشید
all-خسته نباشيد فردا ميبينيمتون
-الو
-...
-مرسي تن منم خوبم كجايين
-....
-خب خوبه برات ادرس يه رستوران ميفرستم هر سه تاتون بياين
-...
-اره با بقيه بچه هاييم ادماي باحلين بيايين پس ميبينمتون خداحافظYuta- گفتي
-اره گفت نزديكن تا ١٠ ٢٠ ديقه ديگه ميرسن ما ام بريمYuta-اوكي الا بچه ها حرف زديم گفتيم زياد راه نيست پیاده بریم جلو در منتظر تو بودیم
-اوکی بریم دیگه______________________________________
تو راه کلی حرف زدیم لیسا و میوگالف جوری فهمیدم انگار از قبل همو میشناختن
لیسا گفت به یکی از دوستاش زنگ زده بیاد اسمش
بم بم بود فکرکنم. از اونجایی که انگار بم بم یوگیوم که دوست جونگکوک باشه تو یه دانشگاه بودن و حالا ام الا انگار باهمن پس به خاطر همین الا اون دو تا ام میان
اره دیگه زیادیم کلا-احساس میکنم الا بریم تو پشماشون میریزه از جمعیت
YEONJUN-خوبه دیگه از خداشونم باشه
Soojin-کل رستوران فکر کنم باید بگیریم
Johnny-مشکلش چیه اینهمه پول قرار به جیب بزنن کل رستورانم میتونیم رزرو کنیم ولی ...
jaehyun-ببخشید ولی اینجا واسه یه اشناس پس مشکل نداره زنگ زدم ردیفش کردم کل صندلیا حیات پشتی واسه ما
jk- مرسی جهیون شی
-خب ديگه رسيديم پس جهيونا راهنماييمون كن
Yuta-خب بقيه ام رسيدن خوشبختانه سلا م بچه ها ولي بياين بريم تو اشنا شيد
______________________________________رفتيم نشستيم بعد اينكه همه سفارش دادن....
-خب معرفی کنم من یا خودتون شروع میکنید
M-نه خب...سلام من مارکم خوشحال از دیدنتون
Taeyong-منم تیونگم امیدوار بازم ببینمتون
Ten-سوادی(سلام به تایلندی)من تنم خوشبختم از ديدنتون سلام ليسا شي ،گالف ،ميو ،بم بم،خيلي وقت نديدمتون دلم براتون تنگ شده بود
-پس شما همو میشناسین یوتا دیدی گفتم واسم
اشنا ان
Ten-خب شما خودتون معرفی نمیکنید
______________________________________
پارت بعددددد میبینمتووووننن💗
YOU ARE READING
Sweet Boy
FanfictionCapel:Luwoo-secret🤪🤌 ژانر: اسمات - پليسي- درام- هپي اند💗 قشنگام يه كاپل لزبينم تو داستانمون داريم لطفا دوسشون داشته باشيد چون با اونا هم كار داريم به احتمال زياد يه فصل دومم داشته باشي ولي به تين فيك اونقد ربطي نداره پس نگران پايان باز نباشيد😅...