همه دور ميز نشسته بودن و همراه با غذا خوردن حرف ميزدن در باره اتفاق هاي اون روز و برنامه هايي كه براي پس فردا يعني شنبه كه اخر هفته شون بود برنامه ريزي داشتن ميكردن كه لوكاس با زنگ خوردن گوشيش براي چند ديقه از جمع جدا شد
-الو جانم بابا
+سلا پسرم چرا هولي انقد چيزي نشده كه زنگ زدم بگم بياي اينجا يه سر بايد باهم حرف بزنيم كارت دارم البته تمين هم اينجاست
-اوه باشه تا ده دیقه دیگه اونجا ام🫤Mark-چه صحبت مختصر و مفيدي واقعا كلا دوتا جمله شدا
-هميشه همينه خب😂Ten-چيشده بود حالا
-خودمم نميدونم گفت بيا اينجا كارت دارم شما غذاتونُ بخوريد بخوابيد كه فردا بايد بريم شركت و بالا خره اولين اخر هفته گروهيموننننن من ميرم خونه زود بر ميگردم🥲🫠😂
johnny-خب پسر اروم باش حالا خيلي از اخر هفته ها داريم برو ديگه دير شد مراقب باش تو راه برگشت
-باش پس خدافظظظظظظ
به خاطر اينكه زود برسه سوار موتورش شد و راه افتاد
بعد تقريبا ده دقيقه متور رو جلوي در پارك كرد
-سلام مينهوشي😅 سلام تمين شي
Minho-سلام لوكاس خوش امدي
Taemin-سلام لوكاس خوشحالم دوباره ميبينمت-منم همینطور خب جونگوو کجاس
Jungwoo-دستشویی بود سلام لوکاس
-سلام جونگوویا چرا پکری یکم احساس میکنم
Jungwoo-نه خوبم بشین دیگه چرا وایسادی
Minho-اره بشین کارت داشتم که اگه خواستی بری دیر وقت نشه خیلی
-خب میشنوم چرا انقد استرس دارید
Minho-خب نمیدونم چجوری میخوای برخورد کنی باهاش...
-باید بهم بگی چیه که من بدونمچجوری میخوا باهاش برخورد کنم البته اگه داستان باهم بودن تو و تمین شی که استرس نداشته باش داستانایی که بچگی برام میگفتی از کسی که قبلا عاشقش بودی رو یکم یادمه
Taemin-اوه خب پس داستان راحت شد خب اره تقریبا من و مینهو قبلا از ازداواج هامون عاشق هم بودیم ولی به خاطر خوانواده ها نتونستیم باهم باشیم الا جفتمون سختی کم نکشیدیم راستش از اون روز كه همو تو شركت ديديم تصميم گرفتيم يه فرست ديگه بهم بديم پس
Minho-چون اداره شعبه چين كمپاني سخته وقتي كسي بالا سرش نيست من و تمين گفتيم كه حالا كه شما بچه ها هستين اينجا ما بريم چين اونجوري هم كنترل راحت تري داريم هم خودمون راحت تريم گه گاهي هم ميايم بهتون سر ميزنيم
-اوه خب اين خوبه اميد وارم دباره چيزي باعث جدايي و اذيتتون نشه بابا و خب جونگوو چي اونم با خودتون ميبريد؟
YOU ARE READING
Sweet Boy
FanfictionCapel:Luwoo-secret🤪🤌 ژانر: اسمات - پليسي- درام- هپي اند💗 قشنگام يه كاپل لزبينم تو داستانمون داريم لطفا دوسشون داشته باشيد چون با اونا هم كار داريم به احتمال زياد يه فصل دومم داشته باشي ولي به تين فيك اونقد ربطي نداره پس نگران پايان باز نباشيد😅...