01

1.8K 241 48
                                    

یادداشت نویسنده:

مینهو لونا و توی این فیک، رهبر یه پک امگاس. لوناها با رهبرهای آلفای پک‌ها برابرن و همچنین نسبت به اونها نادرترن. وقتی کسی با لوناها میت میشه، حتی اگه آلفا باشه نقش رهبر رو به عهده نمی‌گیره و در برابر تصمیمات لونا به اندازه بقیه پک مطیعه. اگه جنبه شخصیش رو در نظر بگیریم، لوناها می‌تونن مطیع باشن یا نباشن. بستگی داره.

🌙

مینهو به سرعت در امتداد سالن تاریک قدم بر می‌داشت. دیوارهای قرمز مخملی که احاطه‌ش کرده بودن بی نهایت بهش حس خفگی می‌دادن. دونه‌های عرق روی پیشونیش نشسته بودن، هر چیز کوچیکی باعث می‌شد به خودش بلرزه و به لطف حالت تدافعیش، شونه‌هاش حتی با دیدن سایه خودش بالا می‌پریدن. در اون لحظه چیزی رو بیشتر از این که خودش رو توی اتاقش زندانی کنه و از تمام دنیا پنهان بشه نمی‌خواست.

زمانی که فاصله چندانی با در اتاقش که درست رو به روش بود نداشت، به صدا در اومدن جیرجیر پارکت‌های چوبی از پشت سرش، باعث شد به سرعت سر بچرخونه و لب‌هاش به قصد غرش از هم فاصله بگیرن.

"لونا!"

شونه‌هاش با شنیدن اون صدا ریلکس شدن و همونطور که فاصله گرفتن هیونجین رو نگاه می‌کرد، لب‌هاش رو محکم به هم فشرد.

معمولا امگای جوون‌تر به قدری لیدر پکشون رو اذیت می‌کرد که مینهو مجبور می‌شد نیش‌هاش رو بیرون بکشه و اون رو سر جاش بنشونه. اما حالا هیونجین مردد به نظر می‌رسید و طره‌های بلند مشکیش رو با اضطراب پشت گوشش مینداخت.

"این بار خیلی زودتر از همیشه اتفاق افتاد."

هیونجین با لحن محتاطی اعلام کرد اما مینهو نتونست در برابر چرخوندن چشم‌هاش و مسخره کردنش مقاومت کنه.

"بله هیونجین کاملا به این موضوع آگاهم. قطعا نیاز ندارم کسی بهم بگه هیتم زودتر از زمان موعود رسیده در حالی که خودم میتونم احساسش کنم." مینهو ناراحت غرغر کرد. همین الان هم احساس می‌کرد پوستش داره کش میاد.

با دقت امگای دیگه رو زیر نظر گرفت. کاملا مطمئن بود هیونجین در حال فکر کردن به اینه که آیا این ایده خوبیه هر چی تو ذهنش هست رو به زبون بیاره یا نه. مینهو می‌دونست پسر کوچیکتر صرفا برای اعلام خبر به هم ریختن برنامه هیتش تا اونجا دنبالش نکرده.

"بریزش بیرون. همونطور که گفتی هیتم نزدیکه و در حال حاضر نیاز دارم یه لونه درست کنم. وقت زیادی ندارم."

سرش رو کمی به عقب خم کرد و چونه‌ش رو بالا گرفت. سایز کوتاهش نسبت به هیونجین به هیچ وجه باعث نمی‌شد کوچیک‌تر به نظر بیاد. قطعا مینهو به یه دلیل قانع کننده رهبر پک کوچیکشون بود. فقط نگاهش کافی بود تا حتی آلفاها در برابرش به زانو در بیان.

-' Fangs And Claws '-Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang