horny tiger🐯🐾

8.8K 256 23
                                    

-هووممم..کوک..
-عاح..ددی..عاحح همونجاست

-ددی لطفا..نزدیکم

*****

توی عالم خواب بود که با ناله های ریزی چشماش باز شد، اخمی کرد و با بلند تر شدن صدا ها با گیجی روشو به سمت عقب برگردوند. جسم مچاله شدشو دید که تکون های ریزی میخوره و زیر لب چیز های غیر عادی میگه.

پتو رو از توی تنش کنار زد و خودشو پیشش کشوند.. کمی به حرفاش دقت کرد و چند لحظه بعد با متوجه شدن اینکه داره چی میگه شوکه روشو سمت دیگه ای برد. تهیونگ داشت خواب ناجوری میدید و حسابی هورنی شده بود. از دو طرف شونه هاش گرفت و سعی کرد با تکون دادنش بیدارش کنه،
چند بار صداش زد و بازوهاشو فشرد..
ثانیه ای بعد پسر بین بازوهاش با شوک از خواب پرید و از شوک وارد شده شروع کرد به هزیون گفتن.
تنش عرق کرده بود و کمی ترسیده بود. حرفی نزد تا موقعیتو درک کنه و به حالت عادی برگرده.
پشت موهاشو نوازش کرد.

+بیبی من هورنی شده؟؟
-ددی..

با بی قراری گفت و پاهاشو تکون داد.

+هوم؟؟
-م..من..میخوام..همین الان..محکم بفاکم بدی ..ددی

+اووو..حرفای جدید میشنوم!!
+پس دوس داری تا صبح توی حفره تنگت بکوبم؟؟

-ددی..لطفا

خنده ی مردونه ای کرد، پاهای تهیونگو دور کمرش حلقه کرد.
دستشو از زیر تیشرت نازکش رد کرد، نوک انگشتای کشیدشو روی پوست ظریف و پنبه ای تنش کشید.
صورتشو جلو برد و لبهاشو به آرومی روی غنچه های شرابیش گذاشت. هومی کشید و به بوسیدنش ادامه داد.

لب پایینی پسرشو بین لبهاش گرفت و با مک زدنش مزشو توی دهنش کشید

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


لب پایینی پسرشو بین لبهاش گرفت و با مک زدنش مزشو توی دهنش کشید. جهت سرشو تغییر داد و با ولع بیشتری بوسید.
زبونشو روی لبهای آلبالوییش می کشید و از طعم و حس بینظیرش مست میشد.

همزمان با بوسیدنش دستاشو سمت کش شلوارش برد و تا پایین باسنش لختش کرد.

عضوش بشدت بر آمده شده بود و لباس زیرشو کمی خیس کرده بود. بی قرار بود و با عجله و شلخته میبوسید. علت خوابشو نمیدونست ولی براش مهم نبود، چون تنها چیزی که الان بهش نیاز داشت جونگکوک بود.
ناله ای تو دهنش کرد و به موهای دوست پسرش چنگ محکمی زد. پاهاشو روی تخت کوبید سرشو جدا کرد.

•🔞vkook _ kookv🔞•Where stories live. Discover now