جونگکوک نیشخندی زد:
"جیمینو دوست داری؟_قطعا نه.اون وحشتناکه."جیمین با نفس بریده و خیلی ضعیف به بازوی جونگکوک زد و هلش داد:
"هی! به بینندههای من دروغ نگو!""کی گفته دروغ میگم؟"
جونگکوک بدون اینکه چشماشو از صفحه نمایش بگیره،با لحن جدیای گفت.جیمین با زبانش صدای تقی دراورد و به دوربین نگاه کرد:
"ببینید من اینجا باید با چه چیزایی سر و کار داشته باشم."'شما خیلی با همدیگه کیوتین!'
'با هم قرار میزارین؟'"قرار؟"
جیمین خندید:
"دیوونهاید؟ من نمیتونم با مردی قرار بزارم که نمیتواند یه کاسه غذا رو بدون انداختنش دست بگیره."جونگکوک تمسخر کرد و سرشو تکان داد:
"جیمین حتی نمیتونه آشپزی کنه، پس بچهها شما به من بگید که کی بدتره."جیمین دهنشو کج کرد و گفت:
"از کی تا حالا ریختن کُرن فلکس(غلات صبحانه) توی ظرف به عنوان غذا پختن حساب میشه؟"جونگکوک قهقههای زد و اجازه داد چشماش نگاه سریعی به کامنتهایی که یه دفعه سرعت بیشتری گرفته بودن، کنه.
'همدیگرو ببوسین!'
'شما هر دو سینگلین؟؟؟'
'دیدم چطوری به جیمین نگاه کردی XD'
'ببوسید!!!!!'"باید همو ببوسید!"
جونگ کوک با صدای بلند خوند.
"کی باید کیو ببوسه؟هوم؟!"جیمین ابروهاش رو در هم کشید و سعی کرد نظراتو دنبال کنه، واقعا نمیدونست جونگکوک چجوری میتونه انقدر سریع همرو ببینه و بخونه.
"اوه،من باید جیمینو ببوسم؟"
جونگکوک پرسید و سرشو تکان داد.
"حالا،این الان آرایش قشنگشو خراب میکنه،اینطور نیست؟"جیمین کمی سرخ شد و رژ لبو کنار گذاشت تا یه کاری برای انجام دادن داشته باشه.
"توت فرنگی دوست داری؟_آره دوست دارم."
جونگکوک سری تکان داد و اون چیزی که یه دفعه همه میخواستن بهش بگن رو با صدای بلند خوند:
'رژ لب جیمین بوی توت فرنگی میده'جونگکوک سرشو برگردوند و به جیمین که لبخندی زده بود و به لباش اشاره میکرد نگاه کرد.
"این برق لب توی بازار، جدیده.من واقعاً توصیهاش میکنم."
جیمین بدون اینکه چشماشو از جونگکوکی که نگاش میکرد برداره،گفت.جونگکوک سرشو چخوند تا دوباره به صفحه نگاه کنه، جایی که یه ستاره دیگه روی صفحه چشمک میزد.
"این ستارههه چه معنیای داره؟"
"اوه،این برای وقتیه که کسی ممبر شیپِ کلاب(عضویت توی باشگاه) منو میخره. اونا محتوای انحصاری و دسترسی زودتر به ویدیوهای از پیش ضبط شده رو دریافت میکنن..ممنونم زیبا، برای حمایتت!"
جونگکوک هومی کرد و سری تکان داد و بعد زمزمه کرد:
"باشه، گوش کنید، پونزده تا عضویتِ دیگه و من..جیمینو میبوسم..."___𝓼𝓽𝓻𝓪𝓾 𝓫𝓮𝓻𝓻𝔂 𝓴𝓲𝓼𝓼𝓮𝓼___
.
.
ممبر شیپا ۱۵ تا میشه؟!乁( ⁰͡ Ĺ̯ ⁰͡ ) ㄏ
ووت دادنو فراموش نکنین..
YOU ARE READING
|Strawberry Kisses🍓|
Short Story|completed| "باید همو ببوسید!" جونگ کوک با صدای بلند خوند. "کی باید کیو ببوسه؟هوم؟!" _______________ •جیمین مشغول آرایش کردن برای بینندگانشه که دوست و هم اتاقیش ،جونگکوک، بهش میپیونده. و وقتی بینندهها اونو می بینن ،بلافاصله کلی اون تعریف میکنن. و...