کاپل:چانهو
ژانر:اسمات🔞***
خمیازهای کشید و نگاهی به گوشیش انداخت. با دیدن ساعت سه آهی کشید. هربار تا اینوقت از شب به تمرین کردن ادامه میداد قابلیت ایستاده خوابیدن رو هم توی خودش میدید.
با دیدن در اتاقی که مقصدش بود به قدمهای خستهاش سرعت داد و و بند کیفش رو روی شونهاش تنظیم کرد.
پشت در ایستاد. قراربود خیلی زودتر از اینها به چان سر بزنه و برنامه داشت با یه ورود هیجان انگیز کارش رو انجام بده اما از ترس اینکه پسر توی اتاق رو این ساعت از شب سکته بده، دستگیرهی در رو به آرومی پایین داد.صدای آروم موزیک توی گوشش پیچید و بوی خوشبوکنندهی دارچینی که فضای نسبتا کوچیک اتاق رو پر کرده بود توی بینیش پیچید.
چان سرش رو روی میز گذاشته بود و بالا پایین شدن شونههای پهنش نشون میداد که کاملا خوابه.
پلکی زد و از اینکه کارش باعث نشده تا پسر روبروش از خواب بپره خداروشکر کرد. بعد از بستن در خودش رو بالای سر چان رسوند. چهرهی آروم و غرق خوابش از هر موقعی مظلوم تر شده بود. انگشت اشارهاش رو با فاصلهی چند میلیمتری روی انحنای بینیش حرکت داد و لبخندی رو مهمون لبهاش کرد.
انتظار اینکه مچ دستش یکباره توسط پسری که فکر میکرد خوابه گرفته بشه نداشت.پسر بزرگتر چشمهاش رو باز کرد و بعد از صاف کردن کمرش دست مینهو رو کشید و تو بغل خودش پرت کرد.مینهو کیفش رو کنار صندلی انداخت و برای اینکه نیفته دستش رو دور گردن چان حلقه کرد.
_منو ترسوندی!صدای خندهی آروم چان توی گوشهاش پیچید.
_دیر اومدی.
پسر کوچکتر سرش رو تکون داد و نگاهی به مانیتور روشن روبروش انداخت.
_تمرین میکردم. هنوز تموم نشده؟!چان کمرش رو از پشتی صندلی فاصله داد و بعد از فرو بردن بینیش توی گردن مینهو نفس عمیقی کشید.
_نه هرکاری میکنم ازش خوشم نمیاد فکر کنم این دهمین ورژنیه که ادیت کردم.مینهو سرش رو کج کرد و نگاهی به سطل زبالهی کنار میز که پر از لیوانهای یکبار مصرف قهوه بود انداخت.
_از کی اینجایی؟!چان چونهاش رو روی شونهی پسر کوچکتر گذاشت و چشمهاش رو روی هم گذاشم.
_از صبح.مینهو آهی کشید و دستش رو سمت موس روی میز برد. بعد از اینکه مطمئن شد تمام تنظیمات ذخیره شدن با حرص کامپیوتر رو خاموش کرد.
چان بدون هیچ ریکشنی به مانیتور نگاه میکرد. انقدری خسته بود که حتی حوصلهی اینکه جلوی مینهو رو بگیره نداشت.
_چند وقت دیگه سال نو شروع میشه. نمیخوای بری استرالیا؟!
پسر بزرگتر کمرش رو به پشتی صندلی تکیه داد.
_مسئله خواستن یا نخواستن نیست...نمیتونم برم. علاوه بر اینکه حوصلهی درگیری با کمپانی رو ندارم باید اهنگهارو تا دوماه دیگه آماده کنم.