چانیول غرق در کارش مقابل لب تابش نشسته بود که صدای زنگ در اونو به خودش آورد، تا جایی که خبر داشت سهون و کای می خواستن جایی برن و جز اون دو نفر کسی اون تایم از شب بی خبر بهش سر نمی زد.بی حوصله به سمت در خونه رفت و با باز کردن در و دیدن بکهیون توی اون شرایط شوکه به روبه روش نگاه می کرد.
بکهیون در حالی که حوله تنی سفید رنگی رو پوشیده بود و با موهای کف زده و بدنی خیس مقابلش ایستاده بود و به خاطر کنار رفتن حوله، بدن سفیدش کمی نمایان شده بود.
_ می شه اینو برام پر کنی؟
چانیول با حرف بکهیون به خودش اومد و آب دهنش رو قورت داده، اصلا دلیل حال و وضع بکهیون چی بود؟
+ چیزی شده؟
بکهیون بی حوصله گفت.
_ انگاری لوله کشی خونه مشکل داشته، دوستای عزیزمم با فهمیدن موضوع امشب رو رفتن هتل اما به من خبر نداده بودن، توی حموم بودم که آب قطع شد، تو خونم هیج آبی نداشتیم.
چانیول که کمی گیج شده بود کمی در بیشتر باز کرد و خودش کنار کشید.
_ از حموم من استفاده کن.
+ فقط برام این سطل پر کن.
_ واقعا می تونی از حموم استفاده کنی، این جوری راحت تره.
بکهیون بیخیال وارد خونه شد و سوالی به چانیول نگاه کرد، با اینکه خونه ها شبیه هم بودن اما ادب حکم می کرد صاحبخونه جای حموم رو نشونش بده، با اشاره ی دست چانیول به سمت دری اونم به همون سمت رفت و وارد حموم شد.
چانیول که با دیدن اون وضع بکهیون شدیدا تو فکر فرو رفته بود به سمت لب تابش رفت اما دیگه اون تمرکز قبلی رو نداشت و مدام اشتباه می کرد. بعد از گذشتن یک رب ساعت صدای بکهیون بلند شد که چانو صدا می زد و چانیول با کرختی از جاش بلند شد و به سمت در حموم رفت، توقع داشت بکهیون داخل حموم گرم باشه و با در بسته مواجه شه اما با باز کردن در حموم، بکهیون رو لخت مقابل خودش دید.برای چند لحظه خشکش زد و مسخ شده به بکهیون نگاه می کرد، حتی نمی تونست پلک بزنه و چشمهاش رو از بدن خیس و سفید بکهیون بگیره.. همین که به خودش اومد پشت به بکهیون ایستاد و سعی کرد نفس های عمیقی بکشه..
پوزخندی روی لبهای بکهیون نشست که از دید چانیول دور موند.
_ این چه وضعشه؟
+ مسخره نباشه چان ، بار اولت نیست که منو لخت دیدی، ادای پسرهای پاک رو در نیار.
چانیول عصبانی از بازی که بکهیون راه انداخته بود با حرص نفس عمیقی کشید و به سمت بکهیون برگشت. اما تمام تلاشش رو می کرد که فقط صورت بکهیون رو ببینه.
_ چرا صدام زدی؟
+ میشه یه حوله بهم بدی، حوله ی خودم کفی شده و برای برگشتن به خونه به یه حوله نیاز دارم.
YOU ARE READING
¤ϟϞ҂ 𝓕𝓐𝓛𝓢𝓔_ 𝓢𝓔𝓐𝓢𝓞𝓝2 ҂Ϟϟ¤
Romance𝓕𝓐𝓛𝓢𝓔_ 𝓢𝓔𝓐𝓢𝓞𝓝2 #پارک چانیول🥀 و #کیم جونگین🥀 دوتا #معمار📚 معروفی که #دشمنی🔗 بینشون از #رقابت⛓ فراتر رفتهبود.زمانی که جفتشون توی یک رقابت قرار می گیرن چی میشه اگر #کلید🔑 بردشون دست #بیون بکهیون #مرموز👤 باشه و چانیول برای هدفش با ب...