هوا خوب بود و عطر پاییز تمام خیابونها رو پر کرده بود.گرمای تابستون هنوز کامل نرفته بود و سرمای پاییز هم هنوز کامل نیومده بود.هوا چیزی بین گرمای ججو و سرمای بوسان بود.احتمالا چیزی که مردم بهش میگن"معتدل".
برای بکهیون ولی هوا کمی سرد بود.باید به حرف مادرش گوش میداد و لباس گرمتری می پوشید،ولی از اونجایی که گرمایی بود و احتمال میداد که سر کلاس حسبابی گرمش بشه،لباس نازکتری رو زیر فرم مدرسه پوشیده بود.خودشم میدونست اگه سرما بخوره همه چیز خیلی بدتر میشه و کلی از کارهاش عقب می مونه.
حدودا ده دقیقه بود که منتظر بورا مونده بود و کمکم داشت دیرشون میشد.اهی کشید و به بورا پیام داد
"من دم در منتظرم"
قبل از اینکه پیام رو بفرسته دروازهی اهنی باز شد و بورا با سرعت به سمت بکیهون پرتاب شد.درحالی که سعی میکرد لیلی کنان یکی از کفشهاش رو بپوشه،لقمهای که داخل دهنش بود رو به زور قورت داد و بعدم ساندویچ کوچیکی رو به سمت بکهیون پرت کرد.
بکهیون قبل از اینکه ساندیچ بیچاره روی زمین له بشه،اونو تو هوا گرفت و بعد دوباره به بورا خیره شد که وضعیت وحشتناکی داشت.
موهاش رو به شکل ناجوری بالای سرش گوجه کرده بود و جورابهاش لنگه به لنگه بودن.به سختی سعی داشت بند کفشش رو ببنده و هرچندثانیه بعد از تلوتلو خوردن، خودش رو به دست بکهیون اویزون میکرد تا روی زمین پخش و پلا نشه.زیپ کولهاش باز بود و سه چهارتا کتاب ازش بیرون زده بودن.درحالی که مثل یه جونور جنبده بالا و پایین میپرید،جامدادیش از داخل کیفش افتاد و بورا اهی کشید و به سرعت خودکارهاش رواز روی اسفالت جمع کرد و داخل کیفش چپوند و زیپ کیفش رو بست.موهای وز شدهاش رو که بکهیون بعید میدونست شونه زده شده باشن،رو با اب دهنش صاف کرد و پشت گوشش داد.گوجهی بالای سرش رو باز کرد و موهاش رو دم اسبی بست.
اسپری خوشبو کنندهای سمت دهنش برد و به چند قطره راضی شد.بعد ایینهی کوچیک و توجیبیش رو جلوی صورتش گرفت و کرم ضدافتابی که به شکل افتضاحی روی صورتش ماسیده بود رو کامل یکدست کرد و ابروهاش روهم مرتب کرد.
بعد از اینکه دامنش رو کمی پایینتر کشید و پیراهنش رو صاف کرد نفس راحتی کشید و با لبخند گفت
_خب دیگه بریم.
بکهیون درحالی که ساندویچ نون تست رو تو دستش گرفته بود برای چند لحظه به بورا خیره شد و با خودش فکر کرد که احتمالا بورا وحشتناکترین دانش اموز کلاسشونه!شلختهبودنش واقعا ستودنی بود و حتی یه پسر هم نمی تونست از لحاظ بیخیالی و راحت بودن به پای بورا برسه
صحنهی وحشتناک درست کردن موهاش با اب دهنش رو به یاد اورد و با چهرهای که به خاطر چندش بودن ماجرا درهم شده بود چیزی روی برگه نوشت
YOU ARE READING
𝐤𝐚𝐰𝐚𝐚𝐤𝐚𝐫𝐢 🌑༉
Action──────── • نور یک رودخانه در تاریکی✨ ژاپنی ها برای به تصویر کشیدن منظره زیبای ذهنی از نور منعکس شده از روی سطح رودخانه را معمولا با کلمه 川明かり یا همان kawaakari به تصویر می کشند که بیشتر به غروب آفتاب اشاره دارد. ──────── ❞ زمانی که آب دریا جسد پا...