"*
-بکهیون اگه توی دستات چیزی پنهان کردی باید اونو بهم بدی!
زن قد بلندی با قدمهای اهسته ولی قوی بهش نزدیک میشد.درحالی که یه دستشو رو به جلو گرفته بود و چیزی درخواست میکرد،لبخند اجباری و ترسناکی رو،روی صورتش نقاشی کرد.
لبخندی که صرفا دیده میشد ولی حس نمیشد.دندونهای مرواریدیش زیر لبهاش فشرده شده بودن . به نظر میرسید از فرط عصبانیت بهمدیگه فشرده میشدن.
چشمهای نازک و مشکیرنگی داشت و سیاهی بیحد و مرزی توی مردمکهاش جا داده بود و به نظر میسید اجساد هزاران نفر توی اون مردمکها متعفن و پوسیده شدن.
پوست صورتش سفید بود ولی انگار همیشه تکههایی از یخ رو روی صورتش جا میذاشت و رد کرخشدن و قرمزی سرما روی گونههای و چشمهاش باقی میموند.
زن جوون به پسربچهی ترسیده و لرزون نزدیکتر شد و تقریبا روبهروش ایستاد
از بالا به چشمهای تیلهای و بغضالود پسر نگاهی انداخت.
دستاش مشت شده بودن و اونقدر برای اینکار تلاش کرده بود که خونی بین انگشتهاش باقی نمونده بود و دستهای کوچیکش رنگپریده و سرد به نظر میرسیدن.
زن به ارومی روبهروی بکهیون نشست و مستقیم به چشمهاش خیره شد.انگار با چشمهاش تو ذهن بکهیون نفوذ کرد و سعی کرد کنترل اون بدن کوچیک رو به دست بگیره.
اون پسربچهی عجیب غریبی که بقیه روانی صداش میزدن،خیلی ترسیدهتر و ارومتر به نظر میرسید.
دستهاش رو به یکی از مشتهای پسربچه نزدیک کرد و سعی کرد اون مشت رو بین دستاش بگیره و محتویات داخلش رو چک کنه.
هنوز هم لبخند میزد و اون لبخند هنوز هم مرده و سرد بود.
_مشتتو باز کن بکهیون.نباید بیشتر از این به دوستات صدمه بزنی!پسر خوبی باش.
پسرک که به نظر میرسید با پیچیدن صدای دلهرهاور زن،لرزیده باشه،کمی تکون خورد و درحالی که ترس باعث شده بود مشتش رو کمکم باز کنه
درهمین حین تمام دردهایی که بدن کوچیکش میتونست حس کنه به سراغش رفتن،از درون میسوخت و غم شدیدی قلبش رو فرا گرفت.
توی اون سالن بزرگ و تاریک،مجبور بود به تنهایی دستش رو مشت کنه و از خودش مراقبت کنه.
هیچکس نبود و هیچکس هم قرار نبود باشه.هیچکس از یه روانی خوشش نمیاومد.
دراخرین لحظه که مشتش داشت کاملا باز میشد و تسلیم زن پرستار میشد،صدایی توی کل وجودش پیچید
"بکهیون"
پسربچه عقبتر رفت و با تعجب به اطرافش نگاه کرد.دنبال منبع صدا میگشت.میدونست اون صدا از این نزدیکیها نیومده
YOU ARE READING
𝐤𝐚𝐰𝐚𝐚𝐤𝐚𝐫𝐢 🌑༉
Action──────── • نور یک رودخانه در تاریکی✨ ژاپنی ها برای به تصویر کشیدن منظره زیبای ذهنی از نور منعکس شده از روی سطح رودخانه را معمولا با کلمه 川明かり یا همان kawaakari به تصویر می کشند که بیشتر به غروب آفتاب اشاره دارد. ──────── ❞ زمانی که آب دریا جسد پا...