لیوان شرابمو برداشتم و جرعه ایی ازش نوشیدم.
وودکای سال ۲۰۰۵
با این همه رقصنده و این همه پول همچین نوشیدنی بعید بود.
چشمام بین جمعیت چرخید.
جونگ کوک رو دیدم که در حال ورق بازی بود و حواسش نبود.
و تهیونگ رو پیدا کردم که با قیافه ی جدی روبه رو رو نگاه میکرد و دوتا رقصنده با لوندی جلوش میرقصیدن ولی توجهی نمیکرد.
به صحنه ی خالی نگاه کردم که یک میله وسط اون صحنه بود.
هممون اومده بودیم اینجا تا اونو ببینیم دختر رقصنده ایی که گل سر سبد بود.
مطمئنم هشتاد درصد مردا به خاطر اون میومدن و اون بیست درصد دیگه تازه وارد بودن و تازه اونو میدیدن.
جعبه سیگار رو از روی میز برداشتم.
یک نخ در آوردم و بین لب هام گداشتم.
موسیقی قطع شد و موسیقی دیگری پخش شد.
پرده های عقب صحنه کنار رفت و اون دختر اومد.
سیگار رو از روی لباهام برداشتم و محو تماشاش شدم.
با اون کفش های پاشنه بلند نقره ایی و شورت و سوتین نقره ایی ستش که احتمالا تا اخر شب کسی اونا رو پاره میکرد.
آروم به سمت میله قدم میزد.
چشمش به من افتاد.
چشمکی زد و با یه دستش میله رو گرفت.
به میله نزدیک شد و خودش رو به میله مالید.
جوریکه باعث شد تمامیه مرد های اونجا مجبور شن جابه جا بشن.
من تکونی نخوردم به این اجراش عادت داشتم.
یک پاشرو دور میله انداخت و شروع کرد به چرخیدن چرخش های بالا و پائین.
گاهی اوقات هم از میله میگرفت و میشست و روی هوا تلبمه میزد.
میله کمی اومد پائینتر جوری که سرش از سقف جدا شد.
این بهترین قسمت اجراش بود.
میرفت روی میله میپرید بالا میچرخید و روی صحنه پائین میومد.
میله تماما ریز صحنه میرفت و جاش پر میشد و بقیه اجراش روی صحنه ی خالی بود.
آروم از میله بالا رفت.
دست راستش رو برد زیر سوتینش و جلوی همه شروع به مالیدن خودش کرد.
رقصنده های پشتش آروم آروم وارد صحنه شدند و کنار ایستادند و منتظر اجرای حرکت اصلیه اون شدند.
سینه ی چپش رو ول کرد و کمی سینه ی راستشو مالید.
دستش رو در آورد و به لباش کشید که باعث شد دوباره مرد های اطرافم جابه جا بشن.
دستاش رو بالا گرفت.
سوتینش کمی بالا رفت و گردی سینه هاش بیرون افتاد.
لبش رو گاز گرفت و بالا پرید.
میله شروع به پائین رفتن کرد ولی نزدیک صحنه انگار گیر کرد.
توی هوا چرخید و پائین اومد.
میله رو دید حس کردم دستپاچه شد تا اومد حرکتی از خودش نشون بده روی میله افتاد.
یک لحظه دچار فراموشی شدم که چی شد و چرا همه دارن جیغ میکشن و فرار میکنند.
با دیدن صحنه ی جلوم همچی یادم اومد.
اون روی میله افتاد و میله شورتشو پاره کرد و توی واژنش فره رفته بود و از بالای نافش و زیر قفسه ی سینه اش بیرون زده بود.
خون روی کله صحنه پاشیده بود و اون با سر رو به بالا همونجا جلوی چشم همه با میله ی خودش به قتل رسیده بود.
مردی کنارم شروع کرد به خندیدن و گفت:الان مطمئنم واقعا گشاد شده دیگه یه جنده ی گشاد شده....
مشتی توی صورتش اومد و با صورت به لبه ی مبلی که من روش نشسته بودم خورد.
جونگ کوک سر اون مرد رو موهاش بلند کرد و گفت:خیلی دوستداری برای چی الان نمیری کص لیسی؟؟برو بدو.
و از موهای مرد کشید و جلوی صحنه انداخت.
تهیونگ کنار ایستاد و گفت:خب این یکی هم مرد دیدی جواب میده.
سیگارمو بین لبام گذاشتم و پک عمیقی زدم و گفتم:معلومه همیشه جواب میده.
جونگ کوک برگشت و گفت:لعنتی فکر میکردم تموم شده.
تهیونگ با خنده گفت:تموم شده؟؟تازه شروع شده تازه باید به اون چهار نفر دیگه هم بگیم دیگه نمیشه از این یکی در رفت.
پک عمیق دیگه ایی به سیگارم زدم و گفتم:من که دیگه باهاشون ارتباطی ندارم خودتون بهشون زنگ بزنین.
جونگ کوک جلو اومد و با دستش چونه ام رو بالا داد و گفت:هیونگ تو دیگه برای ما ناز نکن.
دستشو کنار زدم و گفتم:برو حالتو ندارم میخوام سیگارمو تو آرامش بکشم.
تهیونگ هم جلو اومد سیگارو رو ازم گرفت و بین لباش گذاشت و پک آرومی بهش زد.
تهیونگ به صحنه ی جلو اشاره کرد و گفت:ولی این قشنگترین قتلی بود که دیده بودم.
جونگ کوک هم کنارم نشست و گفت:میخواستم ازش بخوام امشبو با من بگذرونه....
با خنده گفتم:ولی یه میله ی دیگه پارش کرد...
سه تایی زدیم زیر خنده.
تهیونگ یه پک دیگه از سیگارش گرفت و گفت:با این میشه ۱۲.
جونگ کوک با غرور گفت:هه این ۲۴ من بود.
با غرور لبخندی زدم و گفتم:اینم شماره ی ۱۱۲ حیف شد از رندی در اومد.
(پارک جیمین)
YOU ARE READING
Cursed
Horrorاسم داستان:نفرین ژانر:ترسناک،اکشن،اسمات کاپل:تهکوک،............،............ هفت تا دوست صمیمی قدیمی که بعد مدت ها دوباره دور هم جمع میشن و برنامه ی یه تعطیلات تابستانه ی خفن میریزن. وقتی که دارن تعطیلاتشون رو میگذرونن از مردم اونجا میشنونن که طبق ش...