پارت 5

914 99 2
                                    

با شنیدن حرفش گرم شدن بدنمو حس کردم
دستشو رو رون پام گذاشت
نامجون: بیب فکر نمیکنی کار از خجالت کشیدن گذشته؟
سمتش برگشتم خواستم جواب بدم که
دستشو دور کمرم حلقه کرد و سمت خودش کشید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از دید نامجون ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دستمو رو کمرش گذاشتم و به بدنم تکیش دادم
سرشو رو سینم گذاشت
پاهاش دو طرف بدنم بود
بینیمو رو مارکش کشیدم و رایحه شیرینشو تو ریه هام پر کردم
با اینکه رو پام نشسته بود اما راحت میتونم رانندگی کنم از بس که بدنش ظریفه
ماشینو روشن کردم و سمت بیرون شهر حرکت کردم
جین: کجا میریم؟
بوسه کوتاهی رو موهای ابریشمیش زدم
نامجون: میریم مخفیگاه من
سرشو از رو سینم برداشت و با تعجب بهم نگاه کرد
نامجون: اگه همینجوری بهم نگاه کنی
قول نمیدم تا اونجا صبر کنم کیوتی
با خجالت سرشو تو گردنم قایم کرد
نفسای داغش گردنمو میسوزوند
سرعت حرکت ماشین و بیشتر کردم
با رسیدن به در اصلی ریموت و زدم
نامجون: رسیدیم بیب
از ماشین پیاده شدیم
با دیدن حیاط لبخند رو لباش نقش بست
جین: اینجا خیلی خوشگله
از پشت تو بغلم کشیدمش
نامجون: نه به اندازه تو
زیر گوششو بوسیدم
جین: چرا اینجا مخفیگاهته؟
دستشو گرفتم و سمت انتهای باغ کشوندمش
با دیدن کلبه چوبی با تعجب سمتم برگشت
جین: این...جا ....ـواقعا....ق...
لبامو رو لباش گذاشتم، کوتاه اما عمیق بوسیدمش
نامجون: زمانی که رات میشدم اینجا تنها جایی بود که میتونستم تا حدودی آروم بشم
دستاشو دور گردنم حلقه کرد
بوسه کوتاهی رو لبام زد
جین: منو آوردی اینجا راتتو همراه امگات  بگذرونی؟
رگه های نقره ای تو چشماش خیره کننده بود
لباشو تو دهنم کشیدم و میک زدم
نامجون: اوووم..... وقتی خجالت میکشی خیلی کیوت میشی
اما وقتی اینجوری شیطون میشی گرگمو وحشی میکنی امگا
جین: اما گرگت خیلی باملاحضه اس
در حالی که شنیدم جفت آلفاهای خون خالص زمان مارک و
رابطه درد زیادی تحمل میکنن
اما گرگت نگران منه برای همین با ملایمت برخورد میکنه
نامجون: بگو RM
جین: چی؟
نامجون: اسم گرگم RMـه
دستامو زیر بوتیش گذاشتم و بلندش کردم
سمت کلبه حرکت کردم
بسختی رمز درو زدم و وارد شدیم
سمت تخت بردمش و اروم رو تخت گذاشتمش
دکمه های پیراهنمو باز میکردم
چشمامو بستم و عمیق نفس کشیدم
رایحه شیرینش کل کلبه رو برداشته بود
گرگم غرش کوتاهی کرد، چشمامو باز کردم
چشماش کاملا نقره ای شده بود
جین: میخوامت RM
(بحاطر رایحه شدید امگاها تو هیت، الفاشون رات میشه)
بعد از درآوردن پیراهن و شلوارم،روش خیمه زدم
بینیمو به گردنش کشیدم و عمیق نفس کشیدم
نفسمو رو گردنش خالی کردم که پاهاش لرزید
بار دیگه نفسمو رو گردنش خالی کردم و قبل از
اینکه ازش فاصله بگیرم، بوسه خیس و طولانی رو گردنش کاشتم
کمی ازش فاصله گرفتم که ناله خفه ای کرد
دستاشو دور گردنم حلقه کرد و کامل بدنشو بهم چسبوند
نگاهم بین گونه های سرخش، چشمای کشیدش و لباش میگشت
با متوقف شدن نگاهم رو لباش خم شدم و لباشو تو دهنم کشیدم
گاز کوچیکی از لباش گرفتم که ناله آرومی کرد
زبونمو تو نقطه به نقطه دهنش میکشیدم
با حس زبونش که زبونمو به بازی گرفت
دستمو زیر پیراهنش بردمو پهلوهاشو نوازش کردم
زبونامون به قشنگ ترین شکل ممکن رو همدیگه کشیده میشد
هیچ کدوم دوس نداشتیم این بوسه رو تموم کنیم
با کم اوردن نفس لبامون با صدای خیسی از هم جدا شد
دستامو رو رون پاهاش و نزدیک ورودیش کشیدم که بدنش از تخت فاصله گرفت
بین پاهاش نشستم و باکستر خیس از اسلیکشو درآوردم( اسلیک یه مایع شفافه که زمان تحریک، اندام خصوصی  شروع به ترشح میکنه،
تو دوران هیت بدن امگاها این مایع رو با حجم زیاد و
بدون تحریک شدن از طرف جفتشون ترشح میکنه که
کاملا آماده رابطه باشن و به آمادگی نیاز نباشه،
چون تو امگاورس رابطه ها بیشتر خشنه...اما
ساقیتون نمیتونه از رابطه رمانتیک بگذره بخصوص
برا این آلفا و امگا که انقدر کیوتن)
پاهاشو رو شونه هام انداختم
سرمو خم کردم و پوست لطیف رون پاشو بین لبام گرفتم و میک زدم
ناله کوتاهش باعث شد مشتاق تر بشم و دوباره کارمو تکرار کنم
بعد از سیر شدن از پوست لطیفش ازش جدا شدم
با دیدن کبودیای کوچیک پراکنده رو روناش لبخند رو لبام نقش بست
زبونمو رو رونش کشیدم و سمت سوراخ بوتیش بردم
بعد از چند بار وارد کردن زبونم داخلش ازش فاصله گرفتم
بلندش کردم و پیراهنشو از تنش درآوردم
با انداختش گوشه ای از اتاق لبامو به نیپیلش رسوندم و میک زدم
دوتا از انگشتامو همزمان واردش کردم که چشماشو بست
  به ناله هاش که تو فضای اتاق پخش میشد گوش کردم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از دید جین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی چشمامو باز کردم در حال ضربه زدن داخل حفرم بود
جین: ....آلفا .....تندتر ...اوووم
نیشخندی زد و حرکت دستشو تند تر کرد با چرخش انگشتاش و یه ضربه عمیق داخل بدنم
ناله جیغ مانندی کشیدم
جین: نام....جووون......ااه
انگشتاشو درآورد،از روم بلند شد مشغول درآوردن شلوار و باکسترش بود
از کشو کنار تخت کاندوم برداشت
با حس خالی بودن حفرم دستمو سمت پایین تنم بردم که
با نگاه عصبی نامجون مواجه شدم
نامجون: به خودت دست نزن امگا
نیشخند زد و ادامه داد
نامجون: انقدر تشنه آلفاتی امگا کوچولو؟هووم؟
لبمو گزیدم و چشمامو بستم
با حس کشیده شدن دیواره های حفرم ناله کردم
روم خیمه زد و پلکامو بوسید
نامجون: اووووم ...
پاهامو دور کمرش حلقه کردم
با حرکت کردن عضو بزرگش داخلم به شونه هاش چنگ زدم
بعد از چند لحظه که لذت جای درد و گرفت
جین: ....عمیق تر ......اااه....شت
با شنیدن حرفم ضربه هاشو سریع تر از قبل زد
رو بدنم خم شد و با در آغوش گرفتن بدنم شدید تر داخلم کوبید
سرمو به بالش فشاردادم و ناله کردم
ناله های مردونش که گه گاهی از بین لباش بیرون میومد، وحشی ترم میکرد
دستشو به دیکم رسوند و با سرعت دیکمو پمپ میکرد
با نزدیک شدنم  جیغ کوتاهی کشیدم و بیشتر نامجونو به خودم نزدیک کردم
بدنم میلرزید و نفس نفس میزدم
نامجون بعد از چند ضربه با ناله بلندی داخلم کام شد
ازم بیرون کشید
بعد از تمیز کردن بدنامون کنارم رو تخت دراز کشید
شروع به ماساژ دادن شکمم کرد
میدونستم هنوز راضی نشده
هر دو نفس نفس میزدیم
تو یه حرکت رو شکمش نشستم
به چشمای آبی روشنش خیره شدم
نامجون: چیکار میکنی ملکه من؟
لبامو نزدیک لبای درشتش بردم
جین: اوووم میخوام آلفامو ببوسم
بدون اینکه بذارم چیزی بگه لب پایینشو تو دهنم کشیدم
همزمان دستامو رو شکمش و سینه هاش میکشیدم
دستاشو دور گردنم حلقه کرد و بوسه مونو عمیق تر کرد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از دید نامجون ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینکه برای بوسیدنم پیش قدم شده خیلی خوشحالم کرده
از لبام جدا شد بوسه هاشو رو خط فکم تا گردنم کشید
زبونشو رو پوست حساس گردنم کشید
با بوسه های داغش رو عضلات سینم نفسم برای چند ثانیه بند اومد
زبون داغشو چند بار دور نیپیلم کشید
بعد از چند لحظه مشغول مکیدن نیپیلم شد
با تکون دادن بوتیش رو پایین تنم دستامو رو پهلوهاش گذاشتم
لباشو از بدنم فاصله داد
به چشمای نقره ای رنگش نگاه کردم
بیشتر به خودم چسبوندمش
خواستم لباشو ببوسم که با صدای زنگ گوشیم فحشی زیر لب دادم
گوشیو برداشتم که قطع کنم  که با دیدن اسم مین جونگ
رو تخت نشستم و رو پاهام نشوندمش
تماس و وصل کردم و رو بلندگو گذاشتم
نامجون: امیدوارم مطلب مهمی باشه
وگرنه بد میبینی مین جونگ
مین جونگ: هی رفیق این صدای دو رگه نشون میده رات شدی
متاسفم که اینو میگم اما همین الان باید لباساتو تنت کنی
از مخفیگاهت بیای بیرون و بیای پیشم
نامجون: سرنخی پیدا کردی؟
مین جونگ: اره.....یه نفر و گیر انداختم
و الان تو مکان همیشگی منتظرم تا تو بیای و با گوشای خودت بشنوی چی میگه
میدونی که من زیاد مهربون نیستم پس زودتر بیا تا نکشتمش
نامجون: دست نزن بهش تا بیام
جینی همینجا بمون تا برگردم
بوسه کوتاهی رو لباش زدم و از تخت بلند شدم
مین جونگ: هی امیدوارم حال دونسنگ کوچولوم خوب باشه وگرنه بد میبینی جناب RM
جین: سلام هیونگ، من خوبم.....مراقب خودتون باشین فقط
مین جونگ: سلام کوچولو خوشحالم که خوبی
نگران ما نباش
راستی اونجا امنه دور تا دورش دوربین داره
و بخاطر سیستم امنیتی قویش هیچکس نمیتونه واردش بشه
طبقه بالا یه اتاق دنج هست که توش یخچاله
گرسنه نمون
جین: ممنون هیونگ، فقط....
مین جونگ: فقط چی؟
جین: شمام اینجا اومدین؟
مین جونگ: منو نامجون دوتایی اونجارو درس کردیم وقتی 18 سالمون بود
اگه گوشه دیگه باغ بری یه کلبه دیگه هست که برا منه
خوب باید بگم من یه آلفای خشنم
جین: اوه این خیلی جالبه آلفاهای خشن مثل آلفاهای خون خالص کمن
مین جونگ: اره اما نه مثل جفت کله خر تو
اون خیلی خاصه
نامجون: باید بدونی دونسنگ کوچولوت یه سیلور امگاست و از همه ما خاص تره
با نشنیدن صدایی از مین جونگ فکر کردم قطع شده
جین: هیونگ چیشد؟
مین جونگ: به الهه ماه قسم قلبم از حرکت ایستاد برا یه لحظه
هردو خندیدیم که
مین جونگ: سوکجینی تو میدونی که یه قدرت هاییی داری؟
با شوک سمت گوشی اومدم و کنار جین نشستم
نامجون: چه قدرتی؟
مین جونگ: وقتی همدیگه رو دیدیم و جین هم بود میگم
فعلا بیا این مردک خیلی رو مخه فعلا
متوجه نگرانی جین شدم
نامجون: بعد از اینکه کارم تموم شد با مین جونگ برمیگردم تا
بفهمیم چه قدرتایی داری،نگران نباش بیب
بوسه کوتاهی رو لبش گذاشتم
نامجون: دوست دارم
بدون دیدن عکس العملش از کلبه خارج شدم
سمت حیاط رفتم بعد از سوار شدن ماشینم سمت انبار مین جونگ حرکت کردم
وقتی رسیدم مستقیم سمت اتاق شکنجه مین جونگ رفتم
مین جونگ: سلام داخل نرو
میدونی که داخل دوربین دارم
بیا اینو ببین اما آروم باش نباید با عصبانیت واکنش نشون بدی
نامجون: داری بدتر عصبیم میکنی، نشونم بده چی گفته
فیلم و پلی کرد

تو متعلق به منیTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang